کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار بیدردی غیر و غم ما می‌داند
    می‌کند گرچه تغافل همه را می‌داند
    آفتابیست که دارد ز دل ذره خبر
    پادشاهیست که احوال گدا می‌داند
    گر بسازم به جفا لیک چه سازم با این
    که جفا می‌کند آن شوخ و وفا می‌داند
    ای طبیب ار تو دوائی نکنی درد مرا
    آن که این در به من داد دوا می‌داند
    همه شب دست در آغوش خیالت دارم
    کوری آن که مرا از تو جدا می‌داند
    روز و شب مهر تو می‌ورزم و این راز نهان
    کس ندانست به غیر از تو خدا می‌داند
    محتشم کز ملک و حور و پری مستغنی است
    خویشتن را سگ آن حور لقا می‌داند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha