کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ازین لیلی و شانم خاطر ناشاد نگشاید
    به جز شیرین کسی بند از دل فرهاد نگشاید
    چمن از دل گشایانست اما بر دل بلبل
    که دارد قید گل از سنبل و شمشاد نگشاید
    رگ باریک جانم خود به مژگان سیه بگشا
    که بیمار تو را این مشکل از فصاد نگشاید
    نخواهی داد اگر داد کسی رخ بر کسی منما
    که دیگر دادخواهان را رگ فریاد نگشاید
    تو ای دل چون به بسمل لایقی بگذر ز آزادی
    که بنداز گردن صیدی چنین صیاد نگشاید
    بزور دست و پائی بندهٔ خود را دگر بگشا
    که روزی راه طعن بندهٔ آزاد نگشاید
    ز آه من گشادی بر در آن دل نشد پیدا
    دلی کز سنگ بادش لاجرم از باد نگشاید
    گشاد درد زین کاخ از درون جستم ندا آمد
    که از بیرون در این خانه گر بگشاد نگشاید
    بگو ای محتشم با ناصح خود بین که بی حاصل
    زبان طعنه برمجنون ما در زاد نگشاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha