کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    لشگر عشقت سیاهی می‌کند از دور باز
    وای بر من کز سلامت می‌شوم مهجور باز
    برشکست خیل طاقت ده قرار ای دل که کرد
    پادشاه عشق برپا رایت منصور باز
    تا به جای نوش بارد نیش بر ما خاکیان
    فتنه مشتی خاک زد بر خانهٔ زنبور باز
    من که با خود برده بودم شور از میدان عشق
    آمدم اینک که میدان را کنم پرشور باز
    گرچه حسن لن‌ترانی بست راه آرزو
    من همان صیت طلب می‌افکنم در طور باز
    پای کوبان بر فراز بیستون عشق تو
    کوه کن را لرزه می‌اندازم اندر گور باز
    وه که در بازار رسوائی عشق پرده سوز
    شاهدان از باده نابند نامستور باز
    در برافکن دیگر ای دل جوشن طاقت که نیست
    از کمین بر من کمانکش بازوی پرزور باز
    زان خط نو خیز بر خیل سلیمان خرد
    خوش شکستی خواهد آوردن سپاه مور باز
    گر چنین خواهد نمودن کوکب عشقم طلوع
    ملک دل را سربه سر خواهد گرفتن نور باز
    با وجد فقر از اقبال عشقش محتشم
    چند روزی فخر خواهد کرد بر جمهور باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha