کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند
    صد رخنه زین آئین مرا در کشور ایمان کند
    از کشتکان شهری پر و خلق از پی قاتل دوان
    با نرگس فتان بگو تا غمزه را پنهان کند
    اشک من از خواب سکون بیدار و مردم بی خبر
    این سیل اگر آید چنین صدخانه را ویران کند
    ماهی نهد دل بر خطر مرغ هوا یابد ضرر
    آن دم که اشک و اه من در بحر و بر طوفان کند
    گر مژدهٔ کشتن دهی زندانیان عشق را
    صد یوسف از مصر طرب آهنگ این زندان کند
    زین‌سان که من در عاشقی دارم حیات از درد او
    میرم اگر عیسی دمی درد مرا درمان کند
    گردد کمال حسن و عشق آن دم عیان بر منکران
    کورا بهار خطر رسد ما را جنون طغیان کند
    ای پرده‌دار از پیش او یک سو نشین بهر خدا
    تا عرض حال خود گدا در حضرت سلطان کند
    دشتی که سازد محتشم گرم از سموم آه خود
    گر باد بر وی بگذرد صد خضر را بی‌جان کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha