کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دی صبح دم که عارض او بی‌نقاب بود
    چیزی که در حساب نبود آفتاب بود
    صد عشوه کرد لیک مرا زان میانه کشت
    نازی که در میانهٔ لطف و عتاب بود
    از دام غیر جسته ز پر کارئی که داشت
    می‌آمد آرمیده و در اضطراب بود
    در انتظار دردم بسمل شدم هلاک
    با آن که در هلاک من او را شتاب بود
    تا در اسیر خانه آن زلف بود غیر
    من در شکنجه بودم و او در عذاب بود
    در صد کتاب یک سخن از سر عشق نیست
    گفتیم یک سخن که در آن صد کتاب بود
    امشب کسی نماند که لطفی ندید ازو
    جز محتشم که دیدهٔ بختش به خواب بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha