کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اول منزل عشقست بیابان فنا
    عاشقی کو که درین ره دو سه منزل برود
    رفتن ناقه گهی جانب مجنون نیکوست
    که به تحریک نشینندهٔ محمل برود
    عقل را بر لب آن چاه ذقن پا لغزد
    دل به آن ناحیه جهلست که عاقل برود
    دارد آن غمزه کمانی که به چشم نگران
    ناوکی سردهد آهسته که تا دل برود
    دارم از خوف و رجا کشتی سر گردانی
    که نه در ورطه بماند نه به ساحل برود
    عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق
    نخل از جا نرود ریشه چو در گل برود
    ابر رحمت چو ترشح کند امید کزان
    رقم قتل من از نامهٔ قاتل برود
    دیر پروای کسی بشنو و تاخیر مکن
    تا به آن مرتبه تاخیر به ساحل برود
    گر کنی قصد قتالی و نیالائی تیغ
    خون ز بسمل گه صد ناشده بسمل برود
    محتشم لال شود طوطی طبعم می‌گفت
    اگر آن آینه رویم ز مقابل برود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha