محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۵۲: اول منزل عشقست بیابان فنا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اول منزل عشقست بیابان فنا عاشقی کو که درین ره دو سه منزل برود رفتن ناقه گهی جانب مجنون نیکوست که به تحریک نشینندهٔ محمل برود عقل را بر لب آن چاه ذقن پا لغزد دل به آن ناحیه جهلست که عاقل برود دارد آن غمزه کمانی که به چشم نگران ناوکی سردهد آهسته که تا دل برود دارم از خوف و رجا کشتی سر گردانی که نه در ورطه بماند نه به ساحل برود عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق نخل از جا نرود ریشه چو در گل برود ابر رحمت چو ترشح کند امید کزان رقم قتل من از نامهٔ قاتل برود دیر پروای کسی بشنو و تاخیر مکن تا به آن مرتبه تاخیر به ساحل برود گر کنی قصد قتالی و نیالائی تیغ خون ز بسمل گه صد ناشده بسمل برود محتشم لال شود طوطی طبعم می گفت اگر آن آینه رویم ز مقابل برود محتشم کاشانی