کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر شود پامال هجر این تن همان گیرم نبود
    ور رود دل نیز یک دشمن همان گیرم نبود
    گر دلم در سینه سوزان نباشد گو مباش
    اخگری در گوشهٔ گلخن همان گیرم نبود
    ز آفتاب هجر مغز استخوانم گو بریز
    در چراغ مرده این روغن همان نگیرم نبود
    ملک جانی کز خرابیها نمی‌ارزد به هیچ
    گر فراق از من بگیرد من همان گیرم نبود
    دیده گر خواهد شدن از گریه ویران کو بشو
    در دل تاریک این روزن همان گیرم نبود
    ناله از ضعف تنم گر برنیاید گو میا
    در سرای سینه این شیون همان گیرم نبود
    چون به تحریک تو می‌رانند ازین گلشن مرا
    جا کنم در گلخن این گلشن هما نگیرم نبود
    بود نافرمان دلی با من همان گیرم نزیست
    بود بی سامان سری بر تن همان گیرم نبود
    گفتم از عشقت به زاری محتشم دامن کیشد
    گفت یک رسوای تر دامن همان گیرم نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha