کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پیش اختر حسن تو مهر تاب ندارد
    جهان به دور تو حاجت به آفتاب ندارد
    زمام کشتی دل تا کسی نداده به عشقت
    خبر ز جنبش دریای اضطراب ندارد
    نماند کس که به خواب جنون نرفت ز چشمت
    جز آن که عقل به ذاتش گمان خواب ندارد
    بهر زه چند نهفتن رخی که شعشعهٔ آن
    نهفتگی ز نظرها به صد حجاب ندارد
    میان چشم من و روی اوست صحبت گرمی
    که تاب گرمی آن پردهٔ حجاب ندارد
    جهان عشق چه بی قید عالمی است که آنجا
    شه جهان ز گدای در اجتناب ندارد
    بر آستانهٔ حکم ایاز هیچ غلامی
    سر نیاز چو محمود کامیاب ندارد
    شنیدم آمده صبر از پی تسلیت ای دل
    بگو دمی بنشیند اگر شتاب ندارد
    مگر ندیده‌ای اندر صف نظار گیانم
    که در کمان نگهت ناوک عتاب ندارد
    بهشت وصل توام کشت ز اختلاط رقیبان
    من و فراق تو کان دوزخ این عذاب ندارد
    سئوالهاست ز رازم رقیب پرده در تو را
    که گر سکوت نورزد یکی جواب ندارد
    به پرسش سگ خویش آمدی و یافت حیاتی
    اگر به کعبه روی آن قدر ثواب ندارد
    قدم دریغ مدار از سرم که جز تو طبیبی
    دوای محتشم خسته خراب ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha