کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که روز و شبم از دل سپه غم گذرد
    کاروان طرب و شادی از آن کم گذرد
    لرزه‌ام بر رگ جان افتد و افتم درپات
    باد اگر از سر آن طره پرخم گذرد
    از خیالش خجلم بس که شب و روز مرا
    در دل پر شرر و دیدهٔ پر نم گذرد
    چون غجک دم به دم آید ز دلم نالهٔ زار
    تیر عشق از رگ جان بس که دمادم گذرد
    ملکی ماه زمین گشته که از پرتو او
    هر شب از غرفهٔ مه نعرهٔ آدم گذرد
    اگر از سوختن داغ کشد دست اولی است
    هر که در خاطرش اندیشه مرهم گذرد
    محتشم را دم آخر چو رسیدی بر سر
    آن قدر بر سر اوباش که از هم گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha