کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا اختیار خود به رقیب آن نگار داد
    ناچار ترک او دل بی‌اختیار داد
    تا او قرار داد که نبود جدا ز غیر
    غیرت میان ما به جدائی قرار داد
    من خود خراب از می حرمان شدم رقیب
    داد طرب به مجلس آن میگسار داد
    من بار راه هجر کشیدم جهان
    او غیر را به بارگه وصل بار داد
    من کلفت خمار کشیدم بناخوشی
    او غیر را ز وصل می خوش گوار داد
    آن پر خلاف وعده مرا بهر قتل نیز
    صد انتظار داد ازین انتظار داد
    گو محتشم به خواب عدم رو که دیگری
    پاس درش بدیدهٔ شب زنده‌دار داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha