کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کمر به کین تو ای دل چو یار جانی بست
    طمع مدار که دیگر کمر توانی بست
    به بزم وصل قدم چون نهم که عصمت او
    گشود دست و مرا پای کامرانی بست
    دری که دیده بروی دلم گشود این بود
    که عشق آمد و درهای شادمانی بست
    گز از خماردهم جان عجب مدار ای دل
    که ساقی از لب من آب زندگانی بست
    رخ از دریچهٔ معنی نمود آن که به ناز
    میان حسن و نظر سدلن ترانی بست
    شکست ساغر دل را به صد ملامت و باز
    به دستیاری یک عشوهٔ نهائی بست
    به نیم معذرتی آن هم از زبان فریب
    در هزار شکایت ز نکته دانی بست
    چو گرد قصد نگه کار غیر ساخت نخست
    که چشم او به فریب از نگاهبانی بست
    به عرض عشق نهان محتشم زبان چو گشود
    میانهٔ من و او راه همزبانی بست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha