کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
    دریای لطف بود و نم از من دریغ داشت
    صدنامهٔ بی‌دریغ رقم زد به نام غیر
    وز کلک خویش یک رقم از من دریغ داشت
    اغیار را به عشوهٔ شیرین هلاک کرد
    وز کینهٔ زهر چشم هم از من دریغ داشت
    صد بار سرخ شد دم تیغش به خون غیر
    این لطفهای دم به دم از من دریغ داشت
    با مدعی که لایق بیداد هم نبود
    صد لطف کرد و یک ستم از من دریغ داشت
    من جان فشاندم از طمع بوسه‌ای بر او
    او توشه ره عدم از من دریغ داشت
    کردم گدائی نگهی محتشم ازو
    آن پادشاه محتشم از من دریغ داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha