محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۲۱: آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت دریای لطف بود و نم از من دریغ داشت صدنامهٔ بی دریغ رقم زد به نام غیر وز کلک خویش یک رقم از من دریغ داشت اغیار را به عشوهٔ شیرین هلاک کرد وز کینهٔ زهر چشم هم از من دریغ داشت صد بار سرخ شد دم تیغش به خون غیر این لطفهای دم به دم از من دریغ داشت با مدعی که لایق بیداد هم نبود صد لطف کرد و یک ستم از من دریغ داشت من جان فشاندم از طمع بوسه ای بر او او توشه ره عدم از من دریغ داشت کردم گدائی نگهی محتشم ازو آن پادشاه محتشم از من دریغ داشت محتشم کاشانی