کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفتمش تیر تو خواهد به دل زار نشست
    به فراست سخنی گفتم و بر کار نشست
    صحبتی داشت که آمیخت بهم آتش و آب
    دی که در بزم میان من و اغیار نشست
    غیر کم حوصله را بار دل از پای نشاند
    لله‌الحمد که این فتنه به یک بار نشست
    سایه پرورد بلا می‌شوم آخر کامروز
    بر سرم مرغ جنون آمد و بسیار نشست
    هرکه چون شمع به بالین من آمد شب غم
    سوخت چندان که به روز من بیمار نشست
    پشت امید به دیوار وفای تو که داد
    که نه در کوچهٔ غم روی به دیوار نشست
    محتشم آن کف پا از مژه‌ات یافت خراش
    گل بی‌خار شد آزرده چو با خار نشست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha