کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
    چشم زخم عجبی از تو مرا دورانداخت
    من که سر خوش نشدم از می صد خمخانه
    به یکی ساغرم آن نرگس مخمور انداخت
    آن که در کشتن من دست اجل بست به چوب
    ناوکی بود که آن بازوی پرزور انداخت
    رنج را از تن مایل به اجل دور افکند
    مژدهٔ پرسش او بس که به دل شور انداخت
    ساخت بر گنج حیات دو جهانم گنجور
    به عیادت چو گذر بر من رنجور انداخت
    از دل جن و بشر شعلهٔ غیرت سر زد
    از گذاری که سلیمان به سر مور انداخت
    کلبهٔ محتشم از غرفهٔ مه برد سبق
    تا بر او پرتوی آن طلعت پرنور انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha