کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو هجر راه من تشنه در سراب انداخت
    سکون سفینه به گرداب اضطراب انداخت
    فلک ز بد مددیها تمام یاران را
    چو دست بست گلیم مرا در آب انداخت
    زمانه دست من اول به حیله بست آن گه
    ز چهره شاهد مقصود را نقاب انداخت
    به جنبشی که نمود از نسیم کاکل او
    هزار رشتهٔ جان را به پیچ و تاب انداخت
    گرفت محتشم از ساقی غمش جامی
    که بوی او من میخواره را خراب انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha