کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوستم با تو به حدی که ز حد بیرونست
    دشمنم نیز به نوعی که ز شرح افزون است
    معنی دوستی از گفت و شنو مستغنی است
    صورت دشمنی آن به که نگویم چونست
    دامن عصمت گل چون دردا ز صحبت خار
    اشک بلبل نتوان گفت چرا گلگونست
    پای خسرو اگر از دست طمع در گل نیست
    کوه کن تا کمر از گریه چرا در خونست
    وادی رشک مقامیست که از بوالعجبی
    لیلی آنجا به صد آشفتگی مجنون است
    دارد از دست رقیبان دلی از بیم دو نیم
    سگ لیلی که ز حی پیک ره هامون است
    بوالهوس راست ز خوبان طمع بوس و کنار
    ورنه عاشق به همین گفت و شنو ممنون است
    ترسم آخر کندت عاشق و مفتون رقیب
    فلک این نوع که بر رغم من محزون است
    محتشم بشنو و در عذر جفاها مشنو
    سخن او که یک افسانه و صد افسونست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha