کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب
    که به مستی دل مرغان حرم کرده کباب
    کار بر مرغ دلم در کف طفلی شده است
    آن چنان تنگ که گلشن بودش چنگ عقاب
    شاهد عشق حریفیست که گر یابد دست
    می‌کند دست به خون ملک‌الموت خضاب
    چهرهٔ هجر به خواب آید اگر عاشق را
    کشدش خوف به مهد اجل از بستر خواب
    لرزه بر دست نسیم افتد اگر برگیرد
    به سر انگشت خیال از رخ او طرف نقاب
    تو که داری سر شاهنشهی کشور دل
    فکر ملک دل ما کن که خرابست خراب
    محتشم را دم آبی چو ز تیغت دادی
    دم دیگر به چشانش که ثوابست ثواب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha