کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا همتم به دست طلب زد در بلا
    دربست شد مسخر من کشور بلا
    دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود
    چون می‌نهاد بر سر من افسر بلا
    آن دم هنوز قلعه مه‌دم حصار بود
    کاورد عشق بر سر من لشکر بلا
    بر کوهکن ز رتبهٔ مقدم نوشته‌اند
    نام بلا کشان تو در دفتر بلا
    تا بنده بود بی‌تو بدغ جنون اسیر
    تابنده بود بر سر او افسر بلا
    تا هست کاکل تو بلاجو عجب اگر
    کاهد زمانه یک سر مو از سر بلا
    مردیست مرد عشق که دایم چو محتشم
    در یوزه مراد کند از در بلا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha