محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۴: تا همتم به دست طلب زد در بلا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا همتم به دست طلب زد در بلا دربست شد مسخر من کشور بلا دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود چون می نهاد بر سر من افسر بلا آن دم هنوز قلعه مه دم حصار بود کاورد عشق بر سر من لشکر بلا بر کوهکن ز رتبهٔ مقدم نوشته اند نام بلا کشان تو در دفتر بلا تا بنده بود بی تو بدغ جنون اسیر تابنده بود بر سر او افسر بلا تا هست کاکل تو بلاجو عجب اگر کاهد زمانه یک سر مو از سر بلا مردیست مرد عشق که دایم چو محتشم در یوزه مراد کند از در بلا محتشم کاشانی