کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب که ز گریه می‌کنم دجله کنار خویش را
    می‌افکنم به بحر خون جسم نزار خویش را
    باد سمند سر گشت بر تن خاکیم رسان
    پاک کن از غبار من راهگذار خویش را
    بر سردار چون روم بار تو بر دل حزین
    در گذرانم از ثریا پایهٔ دار خویش را
    در دل خاک از غمت آهی اگر برآورم
    شعلهٔ آتشی کنم لوح مزار خویش را
    ای همه دم ز عشوه‌ات ناوک غمزه در کمان
    بهر خدا نوازشی سینهٔ فکار خویش را
    گر نکشیدی آن صنم زلف مسلسل از کفم
    بند به پا نهادمی صبر و قرار خویش را
    محتشم از تو جذبه‌ای می‌طلبم که آوری
    بر سر من عنان کشان شاه سوار خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha