کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به افسون محو کردی شکوه‌های بیکرانم را
    به هر نوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را
    به نیکی می‌بری نامم ولی چندان بدی با من
    که گم می‌خواهی از روی زمین نام و نشانم را
    به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من
    نمائی دوستی و دوست داری دشمنانم را
    گمانم بود کاخر آشنائی بر طرف سازی
    شدی بیگانه خوش تا یقین کردی گمانم را
    چو رنجانید یاران را به جان نتوان نشست ایمن
    خبر کن ای صبا زین نکته باری نکته دانم را
    چو بلبل زان نکردم باز میل گلشن کویت
    که چون رفتم به زاغان دادی ای گل آشیانم را
    اگر فرمان برد دل محتشم من بعد باخوبان
    من و بیگانگی کین آشنائی سوخت جانم را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha