کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را
    که دانم آشتئی در قفاست جنگ تو را
    که کرده پیش تو اظهار سوز ما امروز
    که آتش غضب افروخته است رنگ تو را
    مصوران قلم از مو کنند تا نکشند
    زیاده از سرموئی دهان تنگ تو را
    زمان کنم افزون جراحت تن خویش
    ز بس که بوسه زنم زخمهای سنگ تو را
    جریدهٔ گرد من امشب گرت رفیقی نیست
    چه باعث است به ره دمبدم درنگ تو را
    به مدعی پر و بالی مده که پروازش
    بباد بر دهد ای سرو نام و ننگ تو را
    ز حرف پر دلی محتشم پرست جهان
    ز بس که جای به دل می‌دهد خدنگ تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha