محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵: ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا کرده ام خوی به هجران چه کنم ناز اگر عشق طغیان کند و دارد از آن باز مرا باطل سحر مگر ورد زبانم گردد که نگهدارد از آن چشم فسون ساز مرا چشم از آن غمزه اگر دوش نمی بستم زود کار می ساخت به یک عشوه ممتاز مرا چه کمر بسته ای ای گل که مگر باز کنی جیب جان پاره به آن غمزهٔ غماز مرا چون محالست که ناید ز تو جز بدمهری مبر از راه به لطف غلط انداز مرا وصل من با تو همین بس که در آن کو شب تار کنم افغان و شناسی تو به آواز مرا لنگر مهرهٔ طاقت مگر ایمن دارد از سبک دستی آن شعبده پرداز مرا ای ره محتشم از تو زده لعل تو و گفت که به یک حرف چنین خام طمع ساز تو را محتشم کاشانی