به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۴: ازان پیوسته می لرزد دل از پاس قدم ما را

1130عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ازان پیوسته می لرزد دل از پاس قدم ما را

که ناموس سپاهی هست بر سر چون علم ما را

شکست دشمن عاجز دلی از سنگ می خواهد

وگرنه نیست از خار ملامت پای کم ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۳: تا ز زیر سنگ می آید برون مجنون ما 2شمارهٔ ۱۴: ازان پیوسته می لرزد دل از پاس قدم ...3شمارهٔ ۱۵: (سپندی شد عقیق صبر در زیر زبان ما ...4شمارهٔ ۱۶: یکی صد شد ز گلچین برگ عشرت گلشن ما ...5شمارهٔ ۱۷: فروغ عارضت پروانه سازد شمع بالین ر ...6شمارهٔ ۱۸: به خودسازی بدل کن ای سیه دل خانه س ...7شمارهٔ ۱۹: ز هجران که دارد لاله داغی دلسیاهی ...8شمارهٔ ۲۰: نگه دارد خدا آن سیمتن را از گزند م ...9شمارهٔ ۲۱: بزم عشق است میا از در عادت به درون 10شمارهٔ ۲۲: جان من رفتن ازین سینه بی کینه چرا 11شمارهٔ ۲۳: گل روی تو چو شبنم نگران ساخت مرا 12شمارهٔ ۲۴: نه چنان تنگ گرفته است دل تنگ مرا 13شمارهٔ ۲۵: تا به کی دور بود سایه ابراز سر ما 14شمارهٔ ۲۶: رخنه در سنگ کند ناخن اندیشه ما 15شمارهٔ ۲۷: صیقلی می شود از زخم زبان سینه ما 16شمارهٔ ۲۸: رنگ بر روی گل آید ز وفاداری ما 17شمارهٔ ۲۹: زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا 18شمارهٔ ۳۰: (مده ز دست درین فصل جام صهبا را 19شمارهٔ ۳۱: اسیر ساخت به یک خنده نهان ما را 20شمارهٔ ۳۲: در زیر بار مهره گل نیست دست ما 21شمارهٔ ۳۳: غافل مشو ز رتبه شوق بلند ما 22شمارهٔ ۳۴: قانع به جرعه نیست لب میگسار ما 23شمارهٔ ۳۵: تا کی به شعله ای نزند جوش داغ ما 24شمارهٔ ۳۶: (مردانه ازین خرقه سالوس برون آ 25شمارهٔ ۳۷: از نغمه عشاق چه ذوق اهل هوس را 26شمارهٔ ۳۸: بلبل به ثنای تو گشوده است زبان را 27شمارهٔ ۳۹: هر نگه صد کاسه خون می خورد 28شمارهٔ ۴۰: چه غم از کشمکش ماست جهان گذران را 29شمارهٔ ۴۱: لعل از کان بدخشان، گوهر از عمان طل ...30شمارهٔ ۴۲: چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب 31شمارهٔ ۴۳: گر ز روی خود براندازی نقاب 32شمارهٔ ۴۴: گل رخسار او در عالم آب 33شمارهٔ ۴۵: (ای لعل تو جان بخش ترا ز عیسی مشرب 34شمارهٔ ۴۶: (حاجت از خاک مراد در میخانه طلب 35شمارهٔ ۴۷: هر که از بی طاقتی نالید تمکینش سزا ...36شمارهٔ ۴۸: سجده گاه بوسه من نقش پای او بس است 37شمارهٔ ۴۹: شیوه ما گرد جانان بی خبر گردیدن اس ...38شمارهٔ ۵۰: خاکساری مشرب و افتادگی دین من است 39شمارهٔ ۵۱: چه حاجت است به می لعل سیر رنگ ترا 40شمارهٔ ۵۲: خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را 41شمارهٔ ۵۳: سرشته اند به دیوانگی سرشت مرا 42شمارهٔ ۵۴: ز ناز بوسه لب دلستان نداد مرا 43شمارهٔ ۵۵: نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا 44شمارهٔ ۵۶: سلاح جوهر ذاتی است شیرمردان را 45شمارهٔ ۵۷: ز جلوه تو حیاتی است خاکساران را 46شمارهٔ ۵۸: بهار مایه غفلت بود گرانان را 47شمارهٔ ۵۹: به دست شانه مده زلف عنبرین بو را 48شمارهٔ ۶۰: چه نسبت است به روی تو روی آینه را 49شمارهٔ ۶۱: چو آفتاب بکش جام صبحگاهی را 50شمارهٔ ۶۲: گذشت عمر و نگردید پخته طینت ما 51شمارهٔ ۶۳: باقی به حق، ز خویش فنا می کند ترا 52شمارهٔ ۶۴: کو باده تا به سنگ زنم جام عقل را 53شمارهٔ ۶۵: (از رحم بر زمین نزد آسمان مرا 54شمارهٔ ۶۶: کو عشق تا به هم شکند هستی مرا 55شمارهٔ ۶۷: عیدست مرگ دست به هستی فشانده را 56شمارهٔ ۶۸: مجنون کند فریب نگاهت غزاله را 57شمارهٔ ۶۹: غم روزی نخورد هر که دلش آزاده است 58شمارهٔ ۷۰: آن که صد شیوه به آن چشم سخنگو داده ...59شمارهٔ ۷۱: لعل سیراب تو ترخنده به صهبا زده اس ...60شمارهٔ ۷۲: سبزه خط تو راه دل آگاه زده است 61شمارهٔ ۷۳: داغ مشکینم که ناف لاله ها را سوخته ...62شمارهٔ ۷۴: در غلط می افکند هر دم سپند بزم را 63شمارهٔ ۷۵: دل به دام زلف آن مشکین کمند افتاده ...64شمارهٔ ۷۶: بخت ما چون بیدمجنون سرنگون افتاده ...65شمارهٔ ۷۷: تا خیال عارضش در دیده مأوا کرده اس ...66شمارهٔ ۷۸: بر سر گردون گل انجم سرشک ما زده اس ...67شمارهٔ ۷۹: از خمار خواب خوش یوسف به زندان آمد ...68شمارهٔ ۸۰: گل ز تیغ غمزه اش در خاک و خون غلطی ...69شمارهٔ ۸۱: آنچه می دانیش روی به خون اندوده ای ...70شمارهٔ ۸۲: هر که چشم رغبت از نظاره مرغوب بست 71شمارهٔ ۸۳: چشم ما طرفی کز آن رخسار آتشناک بست 72شمارهٔ ۸۴: بس که تند و تلخ و خشم آلود آن بدخو ...73شمارهٔ ۸۵: بس که بر رویم غبار کلفت از هر سو ن ...74شمارهٔ ۸۶: خوشدلی فرش است در هر جا شراب و ساز ...75شمارهٔ ۸۷: در محبت جز تهیدستی متاعی باب نیست 76شمارهٔ ۸۸: (آتشین جانی چو من بر صفحه ایام نیس ...77شمارهٔ ۸۹: ذوقی از حرف محبت بی صفای سینه نیست 78شمارهٔ ۹۰: تا خیال زلف او ره در دل دیوانه داش ...79شمارهٔ ۹۱: در محبت کام نتوان بی دل خونخواره ی ...80شمارهٔ ۹۲: پنجه غیرت دل پرویز را در هم شکست 81شمارهٔ ۹۳: به این عنوان اگر قامت کشد سرو دلار ...82شمارهٔ ۹۴: هر کجا قامت دلدار به دعوی برخاست 83شمارهٔ ۹۵: تار و پود فلک از ناله پیچیده ماست 84شمارهٔ ۹۶: پیش ارباب خرد رسم تکلف باب است 85شمارهٔ ۹۷: پیش اشکم که خروشنده تر از سیلاب اس ...86شمارهٔ ۹۸: چشمت از گوشه میخانه بلاخیزترست 87شمارهٔ ۹۹: در شکست دل ما سعی نه از تدبیرست 88شمارهٔ ۱۰۰: فکر دنیای دنی کار خدانشناس است 89شمارهٔ ۱۰۱: چاره خاک نشینان به قضا ساختن است 90شمارهٔ ۱۰۲: تا به کام است فلک، خار گل پیرهن ا ...91شمارهٔ ۱۰۳: شور دریای وجود از سر پرشور من است 92شمارهٔ ۱۰۴: اشک از گرمی آه دل من گلگون است 93شمارهٔ ۱۰۵: نامه لاله که داغ جگرش مضمون است 94شمارهٔ ۱۰۶: یک سر زلف تو در چین و یکی ماچین ا ...95شمارهٔ ۱۰۷: روزگاری است که پایم ز چمن کوتاه ا ...96شمارهٔ ۱۰۸: اشک خالی کن دلهای غم اندوخته است 97شمارهٔ ۱۰۹: راحت و محنت عالم به هم آمیخته است 98شمارهٔ ۱۱۰: دل هر کس که مسلم ز علایق رسته است 99شمارهٔ ۱۱۱: جوش سودا ز سرم عقل گرانبار گرفت 100شمارهٔ ۱۱۲: دل به منت ز من آن یار جفاکیش گرفت 101شمارهٔ ۱۱۳: (دلم ز سینه به آن زلف تابدار گریخ ...102شمارهٔ ۱۱۴: مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست 103شمارهٔ ۱۱۵: سیاه روی کتاب از ورق شماری ماست 104شمارهٔ ۱۱۶: ترا که پنبه گوش شعور سیماب است 105شمارهٔ ۱۱۷: زبان شانه درازست بر سر عالم 106شمارهٔ ۱۱۸: دل آرمیده بود گفتگو چو هموارست 107شمارهٔ ۱۱۹: ستاره سحر عشق چشم بیدارست 108شمارهٔ ۱۲۰: ترا که خط بناگوش ابجد نازست 109شمارهٔ ۱۲۱: کلام تلخ جبینان حلاوت آمیزست 110شمارهٔ ۱۲۲: تبسمی که دهد یار ازان دهن جان است 111شمارهٔ ۱۲۳: سخن بلند چو گردد به وحی مقرون است 112شمارهٔ ۱۲۴: ز ناله ام در و بام قفس نگارین است 113شمارهٔ ۱۲۵: هزار گرگ هوس در کمین عصمت توست 114شمارهٔ ۱۲۶: حیرتکده چشم مرا خواب ندیده است 115شمارهٔ ۱۲۷: بر سبزه خط تکیه مکن موج سرابی است 116شمارهٔ ۱۲۸: اندیشه ز مستی نکند هر که شرابی اس ...117شمارهٔ ۱۲۹: ارباب همم را چه غم از بی پر و بال ...118شمارهٔ ۱۳۰: جز گوشه میخانه مرا جای دگر نیست 119شمارهٔ ۱۳۱: جز نام تو بر لوح دلم هیچ رقم نیست 120شمارهٔ ۱۳۲: ارباب حیا را لب نانی ز جهان نیست 121شمارهٔ ۱۳۳: در چشم و دل پاک ز دنیا خبری نیست 122شمارهٔ ۱۳۴: هر کس طمع روی دل از مردم خس داشت 123شمارهٔ ۱۳۵: زاهدان را گوشه خلوت بس است 124شمارهٔ ۱۳۶: ای دل بی درد، آزادی بس است 125شمارهٔ ۱۳۷: در چشم پاکبازان آن دلنواز پیداست 126شمارهٔ ۱۳۸: سرکشم ز ابر بهاری گذشته است 127شمارهٔ ۱۳۹: غم پوشش برونم را گرفته است 128شمارهٔ ۱۴۰: ای که گفتی نگاه خیره تو 129شمارهٔ ۱۴۱: زهرست بی تبسم شیرین شراب تلخ 130شمارهٔ ۱۴۲: شنیدم آنقدر از دوستان تلخ 131شمارهٔ ۱۴۳: زلف مشکین تو سر در دامن محشر نهاد 132شمارهٔ ۱۴۴: سرو را از جلوه مستانه از جا می بر ...133شمارهٔ ۱۴۵: عقل را از مغز بیرون داغ سودا می ب ...134شمارهٔ ۱۴۶: قسم به شمع تجلی که پرتوش ازلی است 135شمارهٔ ۱۴۷: ترا که برق بلا خوشه چین خرمن نیست 136شمارهٔ ۱۴۸: خیال طره او در دل خراب گذشت 137شمارهٔ ۱۴۹: مرا به نیم تبسم خراب کرد و گذشت 138شمارهٔ ۱۵۰: ترخنده از عرق به می ناب زد رخت 139شمارهٔ ۱۵۱: هستی نماند و در سر پوچ آرزو بجاست 140شمارهٔ ۱۵۲: ز اهل سخن مپرس مقام سخن کجاست 141شمارهٔ ۱۵۳: ما را بهشت نقد، تماشای دلبرست 142شمارهٔ ۱۵۴: چون غنچه گر زبان تو با دل موافق ا ...143شمارهٔ ۱۵۵: موج خطر سفینه اهل توکل است 144شمارهٔ ۱۵۶: یعقوب بد نکرد که در هجر چشم باخت 145شمارهٔ ۱۵۷: امروز حسن خط به رخ او مسلم است 146شمارهٔ ۱۵۸: نرمی حصار عافیت جان روشن است 147شمارهٔ ۱۵۹: ناخن به سینه ریزی حسن هلال ازوست 148شمارهٔ ۱۶۰: تا عارضت ز آتش می برفروخته است 149شمارهٔ ۱۶۱: زلفت که همچو شام غریبان گرفته است 150شمارهٔ ۱۶۲: از سرد مهری آتش شوقم فسرده است 151شمارهٔ ۱۶۳: در جوش خلق کعبه حاجات گم شده است 152شمارهٔ ۱۶۴: خال تو ریشه در شکرستان دوانده است 153شمارهٔ ۱۶۵: دل بی خیال طایر شهپر بریده است 154شمارهٔ ۱۶۶: از پسته تو شور ملاحت چکیده است 155شمارهٔ ۱۶۷: آتش ز شرم خوی تو تا سر کشیده است 156شمارهٔ ۱۶۸: دارد سری به کاکل او هر سری که هست 157شمارهٔ ۱۶۹: (در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست 158شمارهٔ ۱۷۰: عشق ترا به رونق ما احتیاج نیست 159شمارهٔ ۱۷۱: بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست 160شمارهٔ ۱۷۲: در گلشن وجود ره بوالفضول نیست 161شمارهٔ ۱۷۳: بر رنگ عصمت تو می ناب دست یافت 162شمارهٔ ۱۷۴: از ما به گفتگو دل و جان می توان گ ...163شمارهٔ ۱۷۵: تا چند ز رسوا شدن راز توان سوخت 164شمارهٔ ۱۷۶: رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است 165شمارهٔ ۱۷۷: رخسار تو شاداب تر از لاله طورست 166شمارهٔ ۱۷۸: می بی نمک صحبت احباب حرام است 167شمارهٔ ۱۷۹: آغاز خط آن شوخ به عشاق رحیم است 168شمارهٔ ۱۸۰: از وصل، ملال دل خرم نمکین است 169شمارهٔ ۱۸۱: روی دل این خسته به آن چشم سخنگوست 170شمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است 171شمارهٔ ۱۸۳: ...172شمارهٔ ۱۸۴: از خموشی هر که سر در جیب فکرت می ...173شمارهٔ ۱۸۵: ناله بلبل به بال شیون ما می پرد 174شمارهٔ ۱۸۶: تا به برگ سبز، خط او چمن را یاد ک ...175شمارهٔ ۱۸۷: کاوش مژگان او از بس که دست انداز ...176شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 177شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...178شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 179شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...180شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...181شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...182شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...183شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...184شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...185شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 186شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 187شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...188شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 189شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 190شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 191شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 192شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...193شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...194شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 195شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 196شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...197شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...198شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...199شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...200شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...201شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...202شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...203شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...204شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...205شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...206شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 207شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...208شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...209شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...210شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...211شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...212شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...213شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...214شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 215شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 216شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...217شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 218شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...219شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...220شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...221شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...222شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...223شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...224شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...225شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...226شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 227شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...228شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 229شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 230شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...231شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 232شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...233شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...234شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...235شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...236شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 237شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 238شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 239شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...240شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...241شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...242شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 243شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 244شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...245شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...246شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...247شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...248شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...249شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...250شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...251شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...252شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...253شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...254شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...255شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...256شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...257شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...258شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...259شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...260شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...261شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...262شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...263شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...264شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...265شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...266شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...267شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...268شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...269شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 270شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...271شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...272شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...273شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...274شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...275شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...276شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...277شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 278شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...279شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...280شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...281شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...282شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...283شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...284شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...285شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 286شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 287شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...288شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 289شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...290شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...291شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...292شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...293شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...294شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...295شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...296شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 297شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 298شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 299شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 300شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 301شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 302شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 303شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 304شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 305شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 306شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 307شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 308شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 309شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 310شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 311شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 312شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 313شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 314شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 315شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 316شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 317شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...318شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 319شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 320شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 321شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 322شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 323شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 324شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 325شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 326شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 327شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...328شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 329شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 330شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 331شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 332شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 333شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 334شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 335شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 336شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 337شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 338شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...339شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 340شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 341شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 342شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 343شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 344شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...345شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 346شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 347شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 348شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 349شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 350شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 351شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 352شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 353شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 354شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 355شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 356شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 357شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 358شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 359شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...360شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 361شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 362شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 363شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 364شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 365شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 366شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 367شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 368شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 369شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 370شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...371شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...372شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...373شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 374شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 375شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 376شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 377شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 378شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 379شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 380شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 381شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...382شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...383شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 384شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 385شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 386شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 387شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 388شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 389شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 390شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 391شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 392شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...393شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 394شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 395شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 396شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 397شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...398شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 399شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 400شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 401شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 402شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 403شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 404شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 405شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 406شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...407شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 408شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 409شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 410شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 411شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 412شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 413شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 414شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 415شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 416شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 417شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 418شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 419شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 420شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 421شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 422شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 423شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 424شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 425شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 426شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 427شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 428شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 429شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 430شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 431شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 432شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 433شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 434شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 435شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 436شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 437شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 438شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 439شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 440شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 441شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 442شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...443شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 444شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 445شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 446شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...447شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 448شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 449شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 450شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 451شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 452شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...453شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 454شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...455شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...456شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 457شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 458شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...459شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 460شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 461شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 462شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...463شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...464شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 465شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 466شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 467شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 468شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 469شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...470شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 471شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 472شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 473شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 474شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...475شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...476شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...477شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...478شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...479شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...480شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 481شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 482شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 483شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...484شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 485شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...486شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...487شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...488شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...489شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...490شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...491شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...492شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...493شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...494شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...495شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...496شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...497شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 498شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 499شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...500شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...501شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 502شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 503شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 504شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 505شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 506شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 507شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 508شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 509شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 510شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 511شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 512شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 513شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 514شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 515شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 516شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 517شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 518شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 519شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 520شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 521شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 522شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 523شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 524شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 525شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 526شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 527شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 528شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 529شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...530شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...531شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 532شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 533شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 534شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 535شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...536شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 537شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...538شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...539شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...540شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...541شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...542شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...543شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...544شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 545شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 546شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 547شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 548شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 549شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 550شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 551شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...552شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 553شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...554شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...555شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...556شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...557شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...558شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...559شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 560شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...561شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 562شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 563شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 564شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 565شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 566شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 567شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 568شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 569شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 570شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 571شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 572شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 573شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 574شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 575شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 576شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 577شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 578شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 579شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 580شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 581شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 582شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 583شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 584شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 585شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 586شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 587شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...588شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 589شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...590شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 591شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 592شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 593شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...594شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...595شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 596شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 597شمارهٔ ۶۰۹: ...598شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 599شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...600شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...601شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 602شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 603شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 604شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 605شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...606شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 607شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...608شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...609شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...610شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...611شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...612شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...613شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...614شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 615شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 616شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 617شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 618شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 619شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 620شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 621شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...622شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 623شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...624شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...625شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...626شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...627شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...628شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...629شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 630شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...631شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 632شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 633شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 634شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 635شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 636شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 637شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 638شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 639شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 640شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 641شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 642شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 643شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 644شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 645شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 646شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 647شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 648شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 649شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 650شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 651شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 652شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 653شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 654شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 655شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 656شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 657شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...658شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 659شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...660شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 661شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 662شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 663شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...664شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...665شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 666شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ