به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم

1620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرم نصیحت دل دیوانه خودیم

سنگیم و در کمینگه پیمانه خودیم

همت بلند مرتبه از آبروی ماست

ما خوشه چین خرمن بی دانه خودیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 2شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 3شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 4شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 5شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 6شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 7شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 8شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 9شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...10شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...11شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 12شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 13شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 14شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 15شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...16شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 17شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...18شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...19شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...20شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...21شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...22شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...23شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...24شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 25شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 26شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 27شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 28شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 29شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 30شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 31شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...32شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 33شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...34شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...35شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...36شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...37شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...38شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...39شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 40شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...41شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 42شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 43شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 44شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 45شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 46شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 47شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 48شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 49شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 50شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 51شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 52شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 53شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 54شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 55شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 56شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 57شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 58شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 59شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 60شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 61شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 62شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 63شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 64شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 65شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 66شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 67شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...68شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 69شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...70شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 71شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 72شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 73شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...74شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...75شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 76شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 77شمارهٔ ۶۰۹: ...78شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 79شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...80شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...81شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 82شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 83شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 84شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 85شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...86شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 87شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...88شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...89شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...90شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...91شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...92شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...93شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...94شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 95شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 96شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 97شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 98شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 99شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 100شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 101شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...102شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 103شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...104شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...105شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...106شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...107شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...108شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...109شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 110شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...111شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 112شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 113شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 114شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 115شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 116شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 117شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 118شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 119شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 120شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 121شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 122شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 123شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 124شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 125شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 126شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 127شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 128شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 129شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 130شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 131شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 132شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 133شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 134شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 135شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 136شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 137شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...138شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 139شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...140شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 141شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 142شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 143شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...144شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...145شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 146شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ