به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من

1230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من

کز دوای تلخ بدخوتر شود بیمار من

جوش یکرنگی ز من نام و نشان برداشته است

می دهد آزار خود، هر کس دهد آزار من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 2شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 3شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 4شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 5شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...6شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 7شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...8شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...9شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...10شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...11شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...12شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...13شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...14شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 15شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 16شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 17شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 18شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 19شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 20شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 21شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...22شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 23شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...24شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...25شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...26شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...27شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...28شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...29شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 30شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...31شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 32شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 33شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 34شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 35شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 36شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 37شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 38شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 39شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 40شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 41شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 42شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 43شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 44شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 45شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 46شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 47شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 48شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 49شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 50شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 51شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 52شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 53شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 54شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 55شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 56شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 57شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...58شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 59شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...60شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 61شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 62شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 63شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...64شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...65شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 66شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 67شمارهٔ ۶۰۹: ...68شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 69شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...70شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...71شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 72شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 73شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 74شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 75شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...76شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 77شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...78شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...79شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...80شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...81شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...82شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...83شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...84شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 85شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 86شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 87شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 88شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 89شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 90شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 91شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...92شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 93شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...94شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...95شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...96شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...97شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...98شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...99شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 100شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...101شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 102شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 103شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 104شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 105شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 106شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 107شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 108شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 109شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 110شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 111شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 112شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 113شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 114شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 115شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 116شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 117شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 118شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 119شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 120شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 121شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 122شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 123شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 124شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 125شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 126شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 127شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...128شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 129شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...130شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 131شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 132شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 133شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...134شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...135شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 136شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ