به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر از من

1170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر از من

خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟

بگو تا گریه را دامان کوشش بر کمر بندم

اگر بر دل غباری داری ای روشن گهر از من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...2شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...3شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...4شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 5شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 6شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 7شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 8شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 9شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 10شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 11شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...12شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 13شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...14شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...15شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...16شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...17شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...18شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...19شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 20شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...21شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 22شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 23شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 24شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 25شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 26شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 27شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 28شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 29شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 30شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 31شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 32شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 33شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 34شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 35شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 36شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 37شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 38شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 39شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 40شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 41شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 42شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 43شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 44شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 45شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 46شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 47شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...48شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 49شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...50شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 51شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 52شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 53شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...54شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...55شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 56شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 57شمارهٔ ۶۰۹: ...58شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 59شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...60شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...61شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 62شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 63شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 64شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 65شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...66شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 67شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...68شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...69شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...70شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...71شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...72شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...73شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...74شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 75شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 76شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 77شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 78شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 79شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 80شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 81شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...82شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 83شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...84شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...85شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...86شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...87شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...88شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...89شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 90شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...91شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 92شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 93شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 94شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 95شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 96شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 97شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 98شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 99شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 100شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 101شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 102شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 103شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 104شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 105شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 106شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 107شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 108شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 109شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 110شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 111شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 112شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 113شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 114شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 115شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 116شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 117شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...118شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 119شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...120شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 121شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 122شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 123شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...124شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...125شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 126شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ