به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من

1290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من

شد حصار عافیت کوتاهی دیوار من

سخت جانی داردم از شکوه گردون خموش

خنده کبک است شور سیل در کهسار من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...2شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 3شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 4شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 5شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 6شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...7شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 8شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...9شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...10شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...11شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...12شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...13شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...14شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...15شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 16شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 17شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 18شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 19شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 20شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 21شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 22شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...23شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 24شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...25شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...26شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...27شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...28شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...29شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...30شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 31شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...32شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 33شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 34شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 35شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 36شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 37شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 38شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 39شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 40شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 41شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 42شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 43شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 44شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 45شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 46شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 47شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 48شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 49شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 50شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 51شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 52شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 53شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 54شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 55شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 56شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 57شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 58شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...59شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 60شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...61شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 62شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 63شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 64شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...65شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...66شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 67شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 68شمارهٔ ۶۰۹: ...69شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 70شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...71شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...72شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 73شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 74شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 75شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 76شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...77شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 78شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...79شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...80شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...81شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...82شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...83شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...84شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...85شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 86شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 87شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 88شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 89شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 90شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 91شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 92شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...93شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 94شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...95شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...96شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...97شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...98شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...99شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...100شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 101شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...102شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 103شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 104شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 105شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 106شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 107شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 108شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 109شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 110شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 111شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 112شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 113شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 114شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 115شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 116شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 117شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 118شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 119شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 120شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 121شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 122شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 123شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 124شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 125شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 126شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 127شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 128شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...129شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 130شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...131شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 132شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 133شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 134شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...135شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...136شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 137شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ