به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من

1400عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نیست غیری در حریم دیده نمناک من

نام لیلی نقش می بندد ز اشک پاک من

اینقدر بی طاقتی در مشت خاری بوده است؟

روی دریا شد کبود از سیلی خاشاک من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 2شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 3شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...4شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 5شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...6شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...7شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...8شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...9شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...10شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...11شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...12شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 13شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 14شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 15شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 16شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 17شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 18شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 19شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...20شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 21شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...22شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...23شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...24شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...25شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...26شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...27شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 28شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...29شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 30شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 31شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 32شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 33شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 34شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 35شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 36شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 37شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 38شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 39شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 40شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 41شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 42شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 43شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 44شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 45شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 46شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 47شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 48شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 49شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 50شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 51شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 52شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 53شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 54شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 55شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...56شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 57شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...58شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 59شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 60شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 61شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...62شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...63شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 64شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 65شمارهٔ ۶۰۹: ...66شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 67شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...68شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...69شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 70شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 71شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 72شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 73شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...74شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 75شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...76شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...77شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...78شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...79شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...80شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...81شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...82شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 83شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 84شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 85شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 86شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 87شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 88شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 89شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...90شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 91شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...92شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...93شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...94شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...95شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...96شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...97شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 98شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...99شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 100شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 101شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 102شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 103شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 104شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 105شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 106شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 107شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 108شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 109شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 110شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 111شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 112شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 113شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 114شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 115شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 116شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 117شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 118شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 119شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 120شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 121شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 122شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 123شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 124شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 125شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...126شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 127شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...128شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 129شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 130شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 131شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...132شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...133شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 134شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ