به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم

1100عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم

یک ناله زنجیر به دنیا نفروشیم

تنگ است سواد نظر مردم عالم

تا جنس فراوان نشود ما نفروشیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 2شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 3شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 4شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...5شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...6شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 7شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 8شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 9شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 10شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...11شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 12شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...13شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...14شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...15شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...16شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...17شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...18شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...19شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 20شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 21شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 22شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 23شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 24شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 25شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 26شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...27شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 28شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...29شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...30شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...31شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...32شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...33شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...34شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 35شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...36شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 37شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 38شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 39شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 40شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 41شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 42شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 43شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 44شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 45شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 46شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 47شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 48شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 49شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 50شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 51شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 52شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 53شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 54شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 55شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 56شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 57شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 58شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 59شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 60شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 61شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 62شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...63شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 64شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...65شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 66شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 67شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 68شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...69شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...70شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 71شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 72شمارهٔ ۶۰۹: ...73شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 74شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...75شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...76شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 77شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 78شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 79شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 80شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...81شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 82شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...83شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...84شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...85شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...86شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...87شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...88شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...89شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 90شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 91شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 92شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 93شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 94شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 95شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 96شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...97شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 98شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...99شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...100شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...101شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...102شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...103شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...104شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 105شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...106شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 107شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 108شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 109شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 110شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 111شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 112شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 113شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 114شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 115شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 116شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 117شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 118شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 119شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 120شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 121شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 122شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 123شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 124شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 125شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 126شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 127شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 128شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 129شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 130شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 131شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 132شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...133شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 134شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...135شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 136شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 137شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 138شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...139شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...140شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 141شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ