به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خورد

1330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خورد

سوده مشک از خط ریحان به داغم می خورد

زلف سنبل گر چه شد سر حلقه آشفتگان

پیچ و تاب رشک از دود چراغم می خورد

روی گرمی هرگز از داغ نمکسودم ندید

پنبه گر فرصت بیابد خون داغم می خورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 2شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...3شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 4شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...5شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...6شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...7شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...8شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...9شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...10شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 11شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 12شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...13شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 14شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 15شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 16شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 17شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...18شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...19شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 20شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 21شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...22شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...23شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...24شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...25شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...26شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...27شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...28شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...29شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...30شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...31شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 32شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...33شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...34شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...35شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...36شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...37شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...38شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...39شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 40شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 41شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...42شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 43شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...44شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...45شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...46شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...47شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...48شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...49شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...50شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...51شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 52شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...53شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 54شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 55شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...56شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 57شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...58شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...59شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...60شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...61شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 62شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 63شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 64شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...65شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...66شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...67شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 68شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 69شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...70شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...71شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...72شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...73شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...74شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...75شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...76شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...77شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...78شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...79شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...80شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...81شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...82شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...83شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...84شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...85شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...86شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...87شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...88شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...89شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...90شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...91شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...92شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...93شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...94شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 95شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...96شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...97شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...98شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...99شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...100شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...101شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...102شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 103شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...104شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...105شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...106شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...107شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...108شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...109شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...110شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 111شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 112شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...113شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 114شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...115شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...116شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...117شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...118شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...119شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...120شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...121شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 122شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 123شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 124شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 125شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 126شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 127شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 128شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 129شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 130شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 131شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 132شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 133شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 134شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 135شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 136شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 137شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 138شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 139شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 140شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 141شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 142شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...143شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 144شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 145شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 146شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 147شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 148شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 149شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 150شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 151شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 152شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...153شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 154شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 155شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 156شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 157شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 158شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 159شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 160شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 161شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 162شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 163شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...164شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 165شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 166شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 167شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 168شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 169شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...170شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 171شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 172شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 173شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 174شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 175شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 176شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 177شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 178شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 179شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 180شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 181شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 182شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 183شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 184شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...185شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 186شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 187شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 188شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 189شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 190شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 191شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 192شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 193شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 194شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 195شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...196شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...197شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...198شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 199شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 200شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 201شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 202شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 203شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 204شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 205شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 206شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...207شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...208شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 209شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 210شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 211شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 212شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 213شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 214شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 215شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 216شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 217شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...218شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 219شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 220شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 221شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 222شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...223شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 224شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 225شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 226شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 227شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 228شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 229شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 230شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 231شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...232شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 233شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 234شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 235شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 236شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 237شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 238شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 239شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 240شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 241شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 242شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 243شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 244شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 245شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 246شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 247شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 248شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 249شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 250شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 251شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 252شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 253شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 254شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 255شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 256شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 257شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 258شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 259شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 260شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 261شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 262شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 263شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 264شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 265شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 266شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 267شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...268شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 269شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 270شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 271شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...272شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 273شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 274شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 275شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 276شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 277شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...278شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 279شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...280شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...281شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 282شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 283شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...284شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 285شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 286شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 287شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...288شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...289شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 290شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 291شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 292شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 293شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 294شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...295شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 296شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 297شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 298شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 299شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...300شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...301شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...302شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...303شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...304شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...305شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 306شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 307شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 308شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...309شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 310شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...311شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...312شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...313شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...314شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...315شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...316شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...317شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...318شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...319شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...320شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...321شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...322شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 323شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 324شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...325شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...326شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 327شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 328شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 329شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 330شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 331شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 332شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 333شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 334شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 335شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 336شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 337شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 338شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 339شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 340شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 341شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 342شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 343شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 344شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 345شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 346شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 347شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 348شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 349شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 350شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 351شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 352شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 353شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 354شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...355شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...356شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 357شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 358شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 359شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 360شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...361شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 362شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...363شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...364شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...365شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...366شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...367شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...368شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...369شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 370شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 371شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 372شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 373شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 374شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 375شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 376شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...377شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 378شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...379شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...380شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...381شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...382شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...383شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...384شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 385شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...386شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 387شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 388شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 389شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 390شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 391شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 392شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 393شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 394شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 395شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 396شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 397شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 398شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 399شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 400شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 401شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 402شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 403شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 404شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 405شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 406شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 407شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 408شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 409شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 410شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 411شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 412شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...413شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 414شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...415شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 416شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 417شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 418شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...419شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...420شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 421شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 422شمارهٔ ۶۰۹: ...423شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 424شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...425شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...426شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 427شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 428شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 429شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 430شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...431شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 432شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...433شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...434شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...435شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...436شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...437شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...438شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...439شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 440شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 441شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 442شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 443شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 444شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 445شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 446شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...447شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 448شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...449شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...450شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...451شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...452شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...453شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...454شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 455شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...456شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 457شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 458شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 459شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 460شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 461شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 462شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 463شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 464شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 465شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 466شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 467شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 468شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 469شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 470شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 471شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 472شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 473شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 474شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 475شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 476شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 477شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 478شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 479شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 480شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 481شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 482شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...483شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 484شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...485شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 486شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 487شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 488شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...489شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...490شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 491شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ