به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم

1230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم

سد شکر به رهگذر شیر بسته ایم

مجنون خانه زاد بیابان وحشتیم

دیوانگی به خود نه به زنجیر بسته ایم

حاشا که زخم ما دهن شکوه وا کند

خود بر میان ناز تو شمشیر بسته ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 2شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 3شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 4شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 5شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 6شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 7شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 8شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 9شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 10شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 11شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 12شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 13شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 14شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...15شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...16شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 17شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 18شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 19شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 20شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...21شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 22شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...23شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...24شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...25شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...26شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...27شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...28شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...29شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 30شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 31شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 32شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 33شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 34شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 35شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 36شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...37شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 38شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...39شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...40شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...41شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...42شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...43شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...44شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 45شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...46شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 47شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 48شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 49شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 50شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 51شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 52شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 53شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 54شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 55شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 56شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 57شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 58شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 59شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 60شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 61شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 62شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 63شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 64شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 65شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 66شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 67شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 68شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 69شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 70شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 71شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 72شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...73شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 74شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...75شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 76شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 77شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 78شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...79شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...80شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 81شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 82شمارهٔ ۶۰۹: ...83شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 84شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...85شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...86شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 87شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 88شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 89شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 90شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...91شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 92شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...93شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...94شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...95شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...96شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...97شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...98شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...99شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 100شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 101شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 102شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 103شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 104شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 105شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 106شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...107شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 108شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...109شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...110شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...111شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...112شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...113شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...114شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 115شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...116شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 117شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 118شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 119شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 120شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 121شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 122شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 123شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 124شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 125شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 126شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 127شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 128شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 129شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 130شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 131شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 132شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 133شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 134شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 135شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 136شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 137شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 138شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 139شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 140شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 141شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 142شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...143شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 144شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...145شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 146شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 147شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 148شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...149شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...150شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 151شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ