به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد

1160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

همت عالی نظر به پست ندارد

خانه گردون غم نشست ندارد

تیر تو از شست صاف، گرد نشانه

چون صف مژگان بلند و پست ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 2شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 3شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 4شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 5شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 6شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 7شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 8شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 9شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 10شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...11شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 12شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 13شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 14شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...15شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 16شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 17شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 18شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 19شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 20شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...21شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 22شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...23شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...24شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 25شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 26شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...27شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 28شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 29شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 30شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...31شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...32شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 33شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 34شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 35شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 36شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 37شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...38شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 39شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 40شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 41شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 42شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...43شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...44شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...45شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...46شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...47شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...48شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 49شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 50شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 51شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...52شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 53شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...54شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...55شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...56شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...57شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...58شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...59شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...60شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...61شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...62شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...63شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...64شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...65شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 66شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 67شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...68شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...69شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 70شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 71شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 72شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 73شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 74شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 75شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 76شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 77شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 78شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 79شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 80شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 81شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 82شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 83شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 84شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 85شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 86شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 87شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 88شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 89شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 90شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 91شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 92شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 93شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 94شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 95شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 96شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 97شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...98شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...99شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 100شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 101شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 102شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 103شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...104شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 105شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...106شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...107شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...108شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...109شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...110شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...111شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...112شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 113شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 114شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 115شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 116شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 117شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 118شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 119شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...120شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 121شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...122شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...123شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...124شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...125شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...126شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...127شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 128شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...129شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 130شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 131شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 132شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 133شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 134شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 135شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 136شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 137شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 138شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 139شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 140شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 141شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 142شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 143شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 144شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 145شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 146شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 147شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 148شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 149شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 150شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 151شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 152شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 153شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 154شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 155شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...156شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 157شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...158شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 159شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 160شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 161شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...162شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...163شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 164شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 165شمارهٔ ۶۰۹: ...166شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 167شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...168شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...169شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 170شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 171شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 172شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 173شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...174شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 175شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...176شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...177شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...178شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...179شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...180شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...181شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...182شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 183شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 184شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 185شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 186شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 187شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 188شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 189شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...190شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 191شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...192شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...193شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...194شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...195شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...196شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...197شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 198شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...199شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 200شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 201شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 202شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 203شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 204شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 205شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 206شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 207شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 208شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 209شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 210شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 211شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 212شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 213شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 214شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 215شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 216شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 217شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 218شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 219شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 220شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 221شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 222شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 223شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 224شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 225شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...226شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 227شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...228شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 229شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 230شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 231شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...232شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...233شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 234شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ