به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز

1250عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز

خورشید از عذار تو حیرت کند هنوز

از جوش بلبلان نفس دام تنگ شد

صیاد من ز بخت شکایت کند هنوز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...2شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 3شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...4شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...5شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 6شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 7شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...8شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 9شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 10شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 11شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...12شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...13شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 14شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 15شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 16شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 17شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 18شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...19شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 20شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 21شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 22شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 23شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...24شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...25شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...26شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...27شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...28شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...29شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 30شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 31شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 32شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...33شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 34شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...35شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...36شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...37شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...38شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...39شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...40شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...41شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...42شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...43شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...44شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...45شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...46شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 47شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 48شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...49شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...50شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 51شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 52شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 53شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 54شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 55شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 56شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 57شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 58شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 59شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 60شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 61شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 62شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 63شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 64شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 65شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 66شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 67شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 68شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 69شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 70شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 71شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 72شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 73شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 74شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 75شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 76شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 77شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 78شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...79شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...80شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 81شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 82شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 83شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 84شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...85شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 86شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...87شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...88شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...89شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...90شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...91شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...92شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...93شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 94شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 95شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 96شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 97شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 98شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 99شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 100شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...101شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 102شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...103شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...104شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...105شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...106شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...107شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...108شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 109شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...110شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 111شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 112شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 113شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 114شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 115شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 116شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 117شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 118شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 119شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 120شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 121شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 122شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 123شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 124شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 125شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 126شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 127شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 128شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 129شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 130شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 131شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 132شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 133شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 134شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 135شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 136شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...137شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 138شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...139شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 140شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 141شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 142شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...143شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...144شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 145شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 146شمارهٔ ۶۰۹: ...147شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 148شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...149شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...150شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 151شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 152شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 153شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 154شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...155شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 156شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...157شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...158شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...159شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...160شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...161شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...162شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...163شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 164شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 165شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 166شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 167شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 168شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 169شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 170شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...171شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 172شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...173شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...174شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...175شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...176شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...177شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...178شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 179شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...180شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 181شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 182شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 183شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 184شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 185شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 186شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 187شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 188شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 189شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 190شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 191شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 192شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 193شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 194شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 195شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 196شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 197شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 198شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 199شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 200شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 201شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 202شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 203شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 204شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 205شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 206شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...207شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 208شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...209شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 210شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 211شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 212شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...213شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...214شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 215شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ