به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کنم

1560عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کنم

از بهار گریه گلریزان حسرت می کنم

تا به کی چون جام می عمرم به گردش بگذرد؟

مدتی در پای خم قصد اقامت می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 2شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...3شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 4شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...5شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...6شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...7شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...8شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...9شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...10شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...11شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...12شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...13شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...14شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...15شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...16شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 17شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 18شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...19شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...20شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 21شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 22شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 23شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 24شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 25شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 26شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 27شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 28شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 29شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 30شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 31شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 32شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 33شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 34شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 35شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 36شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 37شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 38شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 39شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 40شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 41شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 42شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 43شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 44شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 45شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 46شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 47شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 48شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...49شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...50شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 51شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 52شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 53شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 54شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...55شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 56شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...57شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...58شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...59شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...60شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...61شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...62شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...63شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 64شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 65شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 66شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 67شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 68شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 69شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 70شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...71شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 72شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...73شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...74شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...75شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...76شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...77شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...78شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 79شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...80شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 81شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 82شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 83شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 84شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 85شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 86شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 87شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 88شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 89شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 90شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 91شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 92شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 93شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 94شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 95شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 96شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 97شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 98شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 99شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 100شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 101شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 102شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 103شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 104شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 105شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 106شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...107شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 108شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...109شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 110شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 111شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 112شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...113شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...114شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 115شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 116شمارهٔ ۶۰۹: ...117شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 118شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...119شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...120شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 121شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 122شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 123شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 124شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...125شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 126شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...127شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...128شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...129شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...130شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...131شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...132شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...133شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 134شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 135شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 136شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 137شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 138شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 139شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 140شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...141شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 142شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...143شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...144شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...145شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...146شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...147شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...148شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 149شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...150شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 151شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 152شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 153شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 154شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 155شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 156شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 157شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 158شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 159شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 160شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 161شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 162شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 163شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 164شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 165شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 166شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 167شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 168شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 169شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 170شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 171شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 172شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 173شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 174شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 175شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 176شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...177شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 178شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...179شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 180شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 181شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 182شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...183شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...184شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 185شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ