به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیوانه ایم

1540عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در دل است آن کس که از نادیدنش دیوانه ایم

آن که ما را دربدر دارد به او همخانه ایم

بی تکلف یار خود را تنگ در برمی کشد

ما در آیین محبت امت پروانه ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...2شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...3شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...4شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...5شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...6شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...7شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...8شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...9شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...10شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...11شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...12شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 13شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 14شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...15شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...16شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 17شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 18شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 19شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 20شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 21شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 22شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 23شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 24شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 25شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 26شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 27شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 28شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 29شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 30شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 31شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 32شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 33شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 34شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 35شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 36شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 37شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 38شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 39شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 40شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 41شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 42شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 43شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 44شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...45شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...46شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 47شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 48شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 49شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 50شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...51شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 52شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...53شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...54شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...55شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...56شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...57شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...58شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...59شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 60شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 61شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 62شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 63شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 64شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 65شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 66شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...67شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 68شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...69شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...70شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...71شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...72شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...73شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...74شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 75شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...76شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 77شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 78شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 79شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 80شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 81شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 82شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 83شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 84شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 85شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 86شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 87شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 88شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 89شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 90شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 91شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 92شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 93شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 94شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 95شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 96شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 97شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 98شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 99شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 100شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 101شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 102شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...103شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 104شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...105شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 106شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 107شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 108شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...109شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...110شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 111شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 112شمارهٔ ۶۰۹: ...113شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 114شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...115شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...116شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 117شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 118شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 119شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 120شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...121شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 122شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...123شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...124شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...125شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...126شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...127شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...128شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...129شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 130شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 131شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 132شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 133شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 134شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 135شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 136شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...137شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 138شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...139شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...140شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...141شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...142شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...143شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...144شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 145شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...146شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 147شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 148شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 149شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 150شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 151شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 152شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 153شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 154شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 155شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 156شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 157شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 158شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 159شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 160شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 161شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 162شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 163شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 164شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 165شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 166شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 167شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 168شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 169شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 170شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 171شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 172شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...173شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 174شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...175شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 176شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 177شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 178شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...179شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...180شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 181شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ