به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به هفت آب، دهن از شراب می شویم

دگر ز توبه به مشک و گلاب می شویم

شکسته بالی عصیان کلید فردوس است

ز نامه عمل خود ثواب می شویم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 2شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 3شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 4شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 5شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 6شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 7شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 8شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 9شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 10شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 11شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 12شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 13شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 14شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 15شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 16شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 17شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 18شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 19شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 20شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 21شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 22شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 23شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...24شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...25شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 26شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 27شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 28شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 29شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...30شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 31شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...32شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...33شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...34شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...35شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...36شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...37شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...38شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 39شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 40شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 41شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 42شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 43شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 44شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 45شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...46شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 47شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...48شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...49شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...50شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...51شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...52شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...53شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 54شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...55شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 56شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 57شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 58شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 59شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 60شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 61شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 62شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 63شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 64شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 65شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 66شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 67شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 68شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 69شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 70شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 71شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 72شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 73شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 74شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 75شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 76شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 77شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 78شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 79شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 80شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 81شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...82شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 83شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...84شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 85شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 86شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 87شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...88شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...89شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 90شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 91شمارهٔ ۶۰۹: ...92شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 93شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...94شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...95شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 96شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 97شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 98شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 99شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...100شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 101شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...102شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...103شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...104شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...105شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...106شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...107شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...108شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 109شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 110شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 111شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 112شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 113شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 114شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 115شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...116شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 117شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...118شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...119شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...120شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...121شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...122شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...123شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 124شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...125شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 126شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 127شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 128شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 129شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 130شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 131شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 132شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 133شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 134شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 135شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 136شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 137شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 138شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 139شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 140شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 141شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 142شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 143شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 144شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 145شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 146شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 147شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 148شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 149شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 150شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 151شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...152شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 153شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...154شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 155شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 156شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 157شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...158شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...159شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 160شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ