به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می کردم

1120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به می گرد ملال از چهره دل پاک می کردم

ز هر پیمانه ای خون در دل افلاک می کردم

درین ظلمت سرا می یافتم گم کرده خود را

اگر صبح بناگوش ترا ادراک می کردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...2شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...3شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...4شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...5شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...6شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...7شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...8شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 9شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 10شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...11شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...12شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 13شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 14شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 15شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 16شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 17شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 18شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 19شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 20شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 21شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 22شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 23شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 24شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 25شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 26شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 27شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 28شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 29شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 30شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 31شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 32شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 33شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 34شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 35شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 36شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 37شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 38شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 39شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 40شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...41شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...42شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 43شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 44شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 45شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 46شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...47شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 48شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...49شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...50شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...51شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...52شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...53شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...54شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...55شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 56شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 57شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 58شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 59شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 60شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 61شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 62شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...63شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 64شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...65شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...66شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...67شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...68شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...69شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...70شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 71شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...72شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 73شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 74شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 75شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 76شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 77شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 78شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 79شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 80شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 81شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 82شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 83شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 84شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 85شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 86شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 87شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 88شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 89شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 90شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 91شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 92شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 93شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 94شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 95شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 96شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 97شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 98شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...99شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 100شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...101شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 102شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 103شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 104شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...105شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...106شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 107شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 108شمارهٔ ۶۰۹: ...109شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 110شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...111شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...112شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 113شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 114شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 115شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 116شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...117شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 118شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...119شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...120شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...121شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...122شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...123شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...124شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...125شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 126شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 127شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 128شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 129شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 130شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 131شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 132شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...133شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 134شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...135شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...136شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...137شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...138شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...139شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...140شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 141شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...142شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 143شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 144شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 145شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 146شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 147شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 148شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 149شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 150شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 151شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 152شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 153شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 154شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 155شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 156شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 157شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 158شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 159شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 160شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 161شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 162شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 163شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 164شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 165شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 166شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 167شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 168شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...169شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 170شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...171شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 172شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 173شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 174شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...175شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...176شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 177شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ