به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم

1120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم

می روم تا اوج استغنا، دگر وا می کشم

تا دهن بازست چون پیمانه می نوشم شراب

چون سبو تا دست بر تن هست صهبا می کشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...2شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 3شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 4شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 5شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...6شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 7شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...8شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...9شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...10شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...11شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...12شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...13شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...14شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...15شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...16شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...17شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...18شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...19شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 20شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 21شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...22شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...23شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 24شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 25شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 26شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 27شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 28شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 29شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 30شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 31شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 32شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 33شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 34شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 35شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 36شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 37شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 38شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 39شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 40شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 41شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 42شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 43شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 44شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 45شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 46شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 47شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 48شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 49شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 50شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 51شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...52شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...53شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 54شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 55شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 56شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 57شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...58شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 59شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...60شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...61شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...62شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...63شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...64شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...65شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...66شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 67شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 68شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 69شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 70شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 71شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 72شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 73شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...74شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 75شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...76شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...77شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...78شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...79شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...80شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...81شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 82شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...83شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 84شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 85شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 86شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 87شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 88شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 89شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 90شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 91شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 92شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 93شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 94شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 95شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 96شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 97شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 98شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 99شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 100شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 101شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 102شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 103شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 104شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 105شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 106شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 107شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 108شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 109شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...110شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 111شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...112شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 113شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 114شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 115شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...116شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...117شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 118شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 119شمارهٔ ۶۰۹: ...120شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 121شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...122شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...123شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 124شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 125شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 126شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 127شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...128شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 129شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...130شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...131شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...132شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...133شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...134شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...135شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...136شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 137شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 138شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 139شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 140شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 141شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 142شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 143شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...144شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 145شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...146شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...147شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...148شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...149شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...150شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...151شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 152شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...153شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 154شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 155شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 156شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 157شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 158شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 159شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 160شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 161شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 162شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 163شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 164شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 165شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 166شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 167شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 168شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 169شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 170شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 171شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 172شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 173شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 174شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 175شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 176شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 177شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 178شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 179شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...180شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 181شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...182شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 183شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 184شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 185شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...186شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...187شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 188شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ