به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش

1040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش

خط غبار گردید دیوار گلستانش

کوتاه بود دستم تا داشت اختیاری

قالب چو کرد خالی شد بهله میانش

آن شوخ پاکدامن تا لب ز باده تر ساخت

بوی امیدواری می آید از دهانش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 2شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 3شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...4شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 5شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 6شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 7شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 8شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...9شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...10شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...11شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...12شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...13شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...14شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 15شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 16شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 17شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...18شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 19شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...20شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...21شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...22شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...23شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...24شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...25شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...26شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...27شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...28شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...29شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...30شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...31شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 32شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 33شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...34شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...35شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 36شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 37شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 38شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 39شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 40شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 41شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 42شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 43شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 44شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 45شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 46شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 47شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 48شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 49شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 50شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 51شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 52شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 53شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 54شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 55شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 56شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 57شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 58شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 59شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 60شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 61شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 62شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 63شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...64شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...65شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 66شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 67شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 68شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 69شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...70شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 71شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...72شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...73شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...74شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...75شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...76شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...77شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...78شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 79شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 80شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 81شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 82شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 83شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 84شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 85شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...86شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 87شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...88شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...89شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...90شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...91شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...92شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...93شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 94شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...95شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 96شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 97شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 98شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 99شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 100شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 101شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 102شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 103شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 104شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 105شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 106شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 107شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 108شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 109شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 110شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 111شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 112شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 113شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 114شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 115شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 116شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 117شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 118شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 119شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 120شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 121شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...122شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 123شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...124شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 125شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 126شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 127شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...128شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...129شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 130شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 131شمارهٔ ۶۰۹: ...132شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 133شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...134شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...135شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 136شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 137شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 138شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 139شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...140شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 141شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...142شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...143شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...144شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...145شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...146شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...147شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...148شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 149شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 150شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 151شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 152شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 153شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 154شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 155شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...156شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 157شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...158شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...159شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...160شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...161شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...162شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...163شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 164شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...165شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 166شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 167شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 168شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 169شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 170شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 171شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 172شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 173شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 174شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 175شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 176شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 177شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 178شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 179شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 180شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 181شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 182شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 183شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 184شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 185شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 186شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 187شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 188شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 189شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 190شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 191شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...192شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 193شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...194شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 195شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 196شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 197شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...198شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...199شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 200شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ