به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر

1080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر

می کند در سینه کاوش تیر مژگان دگر

کشته آن دست و بازویم که در میدان عشق

زخم را دل می دهد هر دم ز پیکان دگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 2شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 3شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 4شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...5شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 6شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 7شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 8شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 9شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 10شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...11شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 12شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...13شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...14شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 15شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 16شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...17شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 18شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 19شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 20شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...21شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...22شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 23شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 24شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 25شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 26شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 27شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...28شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 29شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 30شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 31شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 32شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...33شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...34شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...35شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...36شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...37شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...38شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 39شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 40شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 41شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...42شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 43شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...44شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...45شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...46شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...47شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...48شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...49شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...50شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...51شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...52شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...53شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...54شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...55شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 56شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 57شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...58شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...59شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 60شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 61شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 62شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 63شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 64شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 65شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 66شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 67شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 68شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 69شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 70شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 71شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 72شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 73شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 74شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 75شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 76شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 77شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 78شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 79شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 80شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 81شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 82شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 83شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 84شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 85شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 86شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 87شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...88شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...89شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 90شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 91شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 92شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 93شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...94شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 95شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...96شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...97شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...98شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...99شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...100شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...101شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...102شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 103شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 104شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 105شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 106شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 107شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 108شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 109شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...110شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 111شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...112شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...113شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...114شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...115شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...116شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...117شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 118شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...119شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 120شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 121شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 122شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 123شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 124شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 125شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 126شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 127شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 128شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 129شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 130شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 131شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 132شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 133شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 134شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 135شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 136شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 137شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 138شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 139شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 140شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 141شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 142شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 143شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 144شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 145شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...146شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 147شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...148شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 149شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 150شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 151شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...152شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...153شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 154شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 155شمارهٔ ۶۰۹: ...156شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 157شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...158شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...159شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 160شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 161شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 162شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 163شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...164شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 165شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...166شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...167شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...168شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...169شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...170شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...171شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...172شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 173شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 174شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 175شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 176شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 177شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 178شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 179شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...180شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 181شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...182شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...183شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...184شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...185شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...186شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...187شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 188شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...189شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 190شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 191شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 192شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 193شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 194شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 195شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 196شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 197شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 198شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 199شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 200شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 201شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 202شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 203شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 204شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 205شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 206شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 207شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 208شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 209شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 210شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 211شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 212شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 213شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 214شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 215شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...216شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 217شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...218شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 219شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 220شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 221شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...222شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...223شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 224شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ