به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد

1210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خراب شو که به ملک خراب باج نباشد

برهنه شو که به عریان تنان خراج نباشد

چنان بزی که چو فرمان کردگار درآید

ترا به حال دگر نقل احتیاج نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 2شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 3شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 4شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 5شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 6شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 7شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 8شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 9شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 10شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 11شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...12شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 13شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 14شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 15شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...16شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 17شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 18شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 19شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 20شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 21شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...22شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 23شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...24شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...25شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 26شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 27شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...28شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 29شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 30شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 31شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...32شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...33شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 34شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 35شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 36شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 37شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 38شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...39شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 40شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 41شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 42شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 43شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...44شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...45شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...46شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...47شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...48شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...49شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 50شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 51شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 52شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...53شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 54شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...55شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...56شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...57شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...58شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...59شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...60شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...61شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...62شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...63شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...64شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...65شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...66شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 67شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 68شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...69شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...70شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 71شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 72شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 73شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 74شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 75شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 76شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 77شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 78شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 79شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 80شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 81شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 82شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 83شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 84شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 85شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 86شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 87شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 88شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 89شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 90شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 91شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 92شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 93شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 94شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 95شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 96شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 97شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 98شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...99شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...100شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 101شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 102شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 103شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 104شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...105شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 106شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...107شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...108شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...109شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...110شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...111شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...112شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...113شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 114شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 115شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 116شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 117شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 118شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 119شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 120شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...121شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 122شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...123شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...124شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...125شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...126شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...127شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...128شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 129شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...130شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 131شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 132شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 133شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 134شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 135شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 136شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 137شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 138شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 139شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 140شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 141شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 142شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 143شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 144شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 145شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 146شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 147شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 148شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 149شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 150شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 151شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 152شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 153شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 154شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 155شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 156شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...157شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 158شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...159شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 160شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 161شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 162شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...163شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...164شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 165شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 166شمارهٔ ۶۰۹: ...167شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 168شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...169شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...170شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 171شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 172شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 173شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 174شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...175شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 176شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...177شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...178شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...179شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...180شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...181شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...182شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...183شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 184شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 185شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 186شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 187شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 188شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 189شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 190شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...191شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 192شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...193شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...194شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...195شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...196شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...197شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...198شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 199شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...200شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 201شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 202شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 203شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 204شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 205شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 206شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 207شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 208شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 209شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 210شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 211شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 212شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 213شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 214شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 215شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 216شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 217شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 218شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 219شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 220شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 221شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 222شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 223شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 224شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 225شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 226شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...227شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 228شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...229شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 230شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 231شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 232شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...233شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...234شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 235شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ