به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گردد

1150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گردد

نشیند هر که با من یک نفس همدرد می گردد

به می گفتم غبار کلفت از خاطر فرو شویم

ندانستم که از آب آسیا پرگرد می گردد

چنان کز صبح خیزد تیرگی از دامن شبها

سیاهی دور از دلها به آه سرد می گردد

چنان کز خواب سنگین دیده شبخیز آساید

دل بی تاب من ساکن ز کوه درد می گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...2شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...3شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...4شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...5شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...6شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...7شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...8شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...9شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...10شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...11شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...12شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...13شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...14شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...15شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...16شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 17شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...18شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...19شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...20شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...21شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...22شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...23شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...24شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 25شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...26شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...27شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...28شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...29شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...30شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...31شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...32شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 33شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 34شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...35شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 36شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...37شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...38شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...39شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...40شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...41شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...42شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...43شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 44شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 45شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 46شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 47شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 48شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 49شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 50شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 51شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 52شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 53شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 54شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 55شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 56شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 57شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 58شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 59شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 60شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 61شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 62شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 63شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 64شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...65شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 66شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 67شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 68شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 69شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 70شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 71شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 72شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 73شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 74شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...75شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 76شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 77شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 78شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 79شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 80شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 81شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 82شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 83شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 84شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 85شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...86شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 87شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 88شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 89شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 90شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 91شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...92شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 93شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 94شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 95شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 96شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 97شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 98شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 99شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 100شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 101شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 102شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 103شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 104شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 105شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 106شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...107شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 108شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 109شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 110شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 111شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 112شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 113شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 114شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 115شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 116شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 117شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...118شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...119شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...120شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 121شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 122شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 123شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 124شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 125شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 126شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 127شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 128شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...129شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...130شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 131شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 132شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 133شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 134شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 135شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 136شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 137شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 138شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 139شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...140شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 141شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 142شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 143شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 144شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...145شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 146شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 147شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 148شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 149شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 150شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 151شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 152شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 153شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...154شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 155شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 156شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 157شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 158شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 159شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 160شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 161شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 162شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 163شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 164شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 165شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 166شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 167شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 168شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 169شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 170شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 171شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 172شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 173شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 174شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 175شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 176شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 177شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 178شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 179شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 180شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 181شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 182شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 183شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 184شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 185شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 186شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 187شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 188شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 189شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...190شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 191شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 192شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 193شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...194شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 195شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 196شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 197شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 198شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 199شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...200شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 201شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...202شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...203شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 204شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 205شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...206شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 207شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 208شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 209شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...210شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...211شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 212شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 213شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 214شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 215شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 216شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...217شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 218شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 219شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 220شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 221شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...222شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...223شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...224شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...225شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...226شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...227شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 228شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 229شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 230شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...231شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 232شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...233شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...234شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...235شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...236شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...237شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...238شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...239شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...240شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...241شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...242شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...243شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...244شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 245شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 246شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...247شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...248شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 249شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 250شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 251شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 252شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 253شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 254شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 255شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 256شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 257شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 258شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 259شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 260شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 261شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 262شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 263شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 264شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 265شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 266شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 267شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 268شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 269شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 270شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 271شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 272شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 273شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 274شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 275شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 276شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...277شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...278شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 279شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 280شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 281شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 282شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...283شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 284شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...285شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...286شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...287شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...288شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...289شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...290شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...291شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 292شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 293شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 294شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 295شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 296شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 297شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 298شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...299شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 300شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...301شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...302شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...303شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...304شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...305شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...306شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 307شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...308شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 309شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 310شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 311شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 312شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 313شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 314شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 315شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 316شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 317شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 318شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 319شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 320شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 321شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 322شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 323شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 324شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 325شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 326شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 327شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 328شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 329شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 330شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 331شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 332شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 333شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 334شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...335شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 336شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...337شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 338شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 339شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 340شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...341شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...342شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 343شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 344شمارهٔ ۶۰۹: ...345شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 346شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...347شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...348شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 349شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 350شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 351شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 352شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...353شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 354شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...355شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...356شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...357شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...358شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...359شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...360شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...361شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 362شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 363شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 364شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 365شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 366شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 367شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 368شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...369شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 370شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...371شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...372شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...373شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...374شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...375شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...376شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 377شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...378شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 379شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 380شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 381شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 382شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 383شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 384شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 385شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 386شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 387شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 388شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 389شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 390شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 391شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 392شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 393شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 394شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 395شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 396شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 397شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 398شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 399شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 400شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 401شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 402شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 403شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 404شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...405شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 406شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...407شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 408شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 409شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 410شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...411شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...412شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 413شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ