به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد

1260عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد

چون نظر بر رویش اندازد خجالت می کشد

شعله جواله یک نقطه است چون ساکن شود

سیر و دور سالکان آخر به وحدت می کشد

آبروی جرم اگر این است، در دیوان عفو

عاصی از ناکرده بیش از کرده خجلت می کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 2شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 3شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...4شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 5شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 6شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 7شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 8شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...9شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...10شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 11شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 12شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...13شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...14شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...15شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...16شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...17شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...18شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...19شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...20شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...21شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...22شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 23شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...24شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...25شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...26شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...27شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...28شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...29شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...30شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 31شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 32شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...33شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 34شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...35شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...36شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...37شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...38شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...39شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...40شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...41شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...42شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 43شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...44شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 45شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 46شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...47شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 48شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...49شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...50شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...51شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...52شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 53شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 54شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 55شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...56شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...57شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...58شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 59شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 60شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...61شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...62شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...63شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...64شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...65شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...66شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...67شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...68شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...69شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...70شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...71شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...72شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...73شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...74شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...75شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...76شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...77شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...78شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...79شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...80شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...81شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...82شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...83شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...84شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...85شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 86شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...87شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...88شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...89شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...90شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...91شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...92شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...93شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 94شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...95شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...96شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...97شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...98شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...99شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...100شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...101شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 102شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 103شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...104شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 105شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...106شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...107شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...108شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...109شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...110شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...111شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...112شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 113شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 114شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 115شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 116شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 117شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 118شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 119شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 120شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 121شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 122شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 123شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 124شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 125شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 126شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 127شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 128شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 129شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 130شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 131شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 132شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 133شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...134شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 135شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 136شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 137شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 138شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 139شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 140شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 141شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 142شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 143شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...144شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 145شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 146شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 147شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 148شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 149شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 150شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 151شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 152شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 153شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 154شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...155شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 156شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 157شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 158شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 159شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 160شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...161شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 162شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 163شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 164شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 165شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 166شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 167شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 168شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 169شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 170شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 171شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 172شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 173شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 174شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 175شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...176شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 177شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 178شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 179شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 180شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 181شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 182شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 183شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 184شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 185شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 186شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...187شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...188شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...189شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 190شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 191شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 192شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 193شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 194شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 195شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 196شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 197شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...198شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...199شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 200شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 201شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 202شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 203شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 204شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 205شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 206شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 207شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 208شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...209شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 210شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 211شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 212شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 213شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...214شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 215شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 216شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 217شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 218شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 219شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 220شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 221شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 222شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...223شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 224شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 225شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 226شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 227شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 228شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 229شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 230شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 231شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 232شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 233شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 234شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 235شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 236شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 237شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 238شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 239شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 240شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 241شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 242شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 243شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 244شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 245شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 246شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 247شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 248شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 249شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 250شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 251شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 252شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 253شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 254شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 255شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 256شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 257شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 258شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...259شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 260شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 261شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 262شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...263شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 264شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 265شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 266شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 267شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 268شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...269شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 270شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...271شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...272شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 273شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 274شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...275شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 276شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 277شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 278شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...279شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...280شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 281شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 282شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 283شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 284شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 285شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...286شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 287شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 288شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 289شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 290شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...291شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...292شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...293شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...294شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...295شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...296شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 297شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 298شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 299شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...300شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 301شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...302شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...303شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...304شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...305شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...306شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...307شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...308شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...309شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...310شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...311شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...312شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...313شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 314شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 315شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...316شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...317شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 318شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 319شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 320شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 321شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 322شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 323شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 324شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 325شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 326شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 327شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 328شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 329شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 330شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 331شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 332شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 333شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 334شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 335شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 336شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 337شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 338شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 339شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 340شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 341شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 342شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 343شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 344شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 345شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...346شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...347شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 348شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 349شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 350شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 351شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...352شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 353شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...354شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...355شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...356شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...357شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...358شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...359شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...360شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 361شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 362شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 363شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 364شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 365شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 366شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 367شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...368شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 369شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...370شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...371شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...372شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...373شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...374شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...375شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 376شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...377شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 378شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 379شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 380شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 381شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 382شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 383شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 384شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 385شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 386شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 387شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 388شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 389شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 390شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 391شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 392شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 393شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 394شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 395شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 396شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 397شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 398شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 399شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 400شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 401شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 402شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 403شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...404شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 405شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...406شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 407شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 408شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 409شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...410شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...411شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 412شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 413شمارهٔ ۶۰۹: ...414شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 415شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...416شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...417شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 418شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 419شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 420شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 421شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...422شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 423شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...424شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...425شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...426شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...427شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...428شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...429شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...430شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 431شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 432شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 433شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 434شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 435شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 436شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 437شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...438شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 439شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...440شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...441شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...442شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...443شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...444شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...445شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 446شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...447شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 448شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 449شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 450شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 451شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 452شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 453شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 454شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 455شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 456شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 457شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 458شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 459شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 460شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 461شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 462شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 463شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 464شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 465شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 466شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 467شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 468شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 469شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 470شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 471شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 472شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 473شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...474شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 475شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...476شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 477شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 478شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 479شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...480شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...481شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 482شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ