به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۶۹: (در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست

1330عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

(در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست

در چشم ما غنودگیی هست، خواب نیست)

(از روی گرم عشق به جوش است خون خاک

هر چند لعل را خبر از آفتاب نیست)

(دست تهی گره نگشاید ز کار خویش

در حق خود دعای گدا مستجاب نیست)

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۸: دارد سری به کاکل او هر سری که هست 2شمارهٔ ۱۶۹: (در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست 3شمارهٔ ۱۷۰: عشق ترا به رونق ما احتیاج نیست 4شمارهٔ ۱۷۱: بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست 5شمارهٔ ۱۷۲: در گلشن وجود ره بوالفضول نیست 6شمارهٔ ۱۷۳: بر رنگ عصمت تو می ناب دست یافت 7شمارهٔ ۱۷۴: از ما به گفتگو دل و جان می توان گ ...8شمارهٔ ۱۷۵: تا چند ز رسوا شدن راز توان سوخت 9شمارهٔ ۱۷۶: رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است 10شمارهٔ ۱۷۷: رخسار تو شاداب تر از لاله طورست 11شمارهٔ ۱۷۸: می بی نمک صحبت احباب حرام است 12شمارهٔ ۱۷۹: آغاز خط آن شوخ به عشاق رحیم است 13شمارهٔ ۱۸۰: از وصل، ملال دل خرم نمکین است 14شمارهٔ ۱۸۱: روی دل این خسته به آن چشم سخنگوست 15شمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است 16شمارهٔ ۱۸۳: ...17شمارهٔ ۱۸۴: از خموشی هر که سر در جیب فکرت می ...18شمارهٔ ۱۸۵: ناله بلبل به بال شیون ما می پرد 19شمارهٔ ۱۸۶: تا به برگ سبز، خط او چمن را یاد ک ...20شمارهٔ ۱۸۷: کاوش مژگان او از بس که دست انداز ...21شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 22شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...23شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 24شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...25شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...26شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...27شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...28شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...29شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...30شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 31شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 32شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...33شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 34شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 35شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 36شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 37شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...38شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...39شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 40شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 41شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...42شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...43شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...44شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...45شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...46شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...47شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...48شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...49شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...50شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...51شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 52شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...53شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...54شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...55شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...56شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...57شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...58شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...59شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 60شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 61شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...62شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 63شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...64شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...65شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...66شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...67شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...68شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...69شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...70شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...71شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 72شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...73شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 74شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 75شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...76شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 77شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...78شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...79شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...80شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...81شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 82شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 83شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 84شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...85شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...86شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...87شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 88شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 89شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...90شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...91شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...92شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...93شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...94شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...95شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...96شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...97شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...98شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...99شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...100شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...101شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...102شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...103شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...104شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...105شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...106شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...107شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...108شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...109شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...110شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...111شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...112شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...113شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...114شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 115شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...116شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...117شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...118شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...119شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...120شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...121شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...122شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 123شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...124شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...125شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...126شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...127شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...128شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...129شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...130شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 131شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 132شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...133شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 134شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...135شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...136شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...137شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...138شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...139شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...140شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...141شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 142شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 143شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 144شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 145شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 146شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 147شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 148شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 149شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 150شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 151شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 152شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 153شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 154شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 155شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 156شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 157شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 158شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 159شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 160شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 161شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 162شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...163شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 164شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 165شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 166شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 167شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 168شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 169شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 170شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 171شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 172شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...173شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 174شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 175شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 176شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 177شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 178شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 179شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 180شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 181شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 182شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 183شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...184شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 185شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 186شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 187شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 188شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 189شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...190شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 191شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 192شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 193شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 194شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 195شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 196شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 197شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 198شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 199شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 200شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 201شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 202شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 203شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 204شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...205شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 206شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 207شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 208شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 209شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 210شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 211شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 212شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 213شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 214شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 215شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...216شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...217شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...218شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 219شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 220شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 221شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 222شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 223شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 224شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 225شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 226شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...227شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...228شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 229شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 230شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 231شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 232شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 233شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 234شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 235شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 236شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 237شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...238شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 239شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 240شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 241شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 242شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...243شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 244شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 245شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 246شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 247شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 248شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 249شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 250شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 251شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...252شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 253شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 254شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 255شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 256شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 257شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 258شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 259شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 260شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 261شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 262شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 263شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 264شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 265شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 266شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 267شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 268شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 269شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 270شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 271شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 272شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 273شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 274شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 275شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 276شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 277شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 278شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 279شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 280شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 281شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 282شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 283شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 284شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 285شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 286شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 287شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...288شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 289شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 290شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 291شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...292شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 293شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 294شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 295شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 296شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 297شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...298شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 299شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...300شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...301شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 302شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 303شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...304شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 305شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 306شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 307شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...308شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...309شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 310شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 311شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 312شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 313شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 314شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...315شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 316شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 317شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 318شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 319شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...320شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...321شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...322شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...323شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...324شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...325شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 326شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 327شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 328شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...329شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 330شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...331شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...332شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...333شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...334شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...335شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...336شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...337شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...338شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...339شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...340شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...341شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...342شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 343شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 344شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...345شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...346شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 347شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 348شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 349شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 350شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 351شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 352شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 353شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 354شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 355شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 356شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 357شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 358شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 359شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 360شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 361شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 362شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 363شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 364شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 365شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 366شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 367شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 368شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 369شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 370شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 371شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 372شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 373شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 374شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...375شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...376شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 377شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 378شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 379شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 380شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...381شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 382شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...383شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...384شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...385شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...386شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...387شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...388شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...389شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 390شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 391شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 392شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 393شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 394شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 395شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 396شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...397شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 398شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...399شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...400شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...401شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...402شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...403شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...404شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 405شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...406شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 407شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 408شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 409شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 410شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 411شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 412شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 413شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 414شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 415شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 416شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 417شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 418شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 419شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 420شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 421شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 422شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 423شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 424شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 425شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 426شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 427شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 428شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 429شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 430شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 431شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 432شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...433شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 434شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...435شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 436شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 437شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 438شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...439شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...440شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 441شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 442شمارهٔ ۶۰۹: ...443شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 444شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...445شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...446شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 447شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 448شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 449شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 450شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...451شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 452شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...453شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...454شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...455شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...456شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...457شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...458شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...459شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 460شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 461شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 462شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 463شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 464شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 465شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 466شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...467شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 468شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...469شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...470شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...471شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...472شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...473شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...474شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 475شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...476شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 477شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 478شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 479شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 480شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 481شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 482شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 483شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 484شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 485شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 486شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 487شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 488شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 489شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 490شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 491شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 492شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 493شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 494شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 495شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 496شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 497شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 498شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 499شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 500شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 501شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 502شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...503شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 504شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...505شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 506شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 507شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 508شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...509شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...510شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 511شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ