به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است

1160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

(راه سخنم معنی بسیار گرفته است

از جوش گل این رخنه دیوار گرفته است)

(با صاف ضمیران به ادب باش که بسیار

از آب گهر آینه زنگار گرفته است)

(آن رهرو افسرده اساسم که مکرر

دامان مرا سایه دیوار گرفته است)

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۱: روی دل این خسته به آن چشم سخنگوست 2شمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است 3شمارهٔ ۱۸۳: ...4شمارهٔ ۱۸۴: از خموشی هر که سر در جیب فکرت می ...5شمارهٔ ۱۸۵: ناله بلبل به بال شیون ما می پرد 6شمارهٔ ۱۸۶: تا به برگ سبز، خط او چمن را یاد ک ...7شمارهٔ ۱۸۷: کاوش مژگان او از بس که دست انداز ...8شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 9شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...10شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 11شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...12شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...13شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...14شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...15شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...16شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...17شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 18شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 19شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...20شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 21شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 22شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 23شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 24شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...25شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...26شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 27شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 28شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...29شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...30شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...31شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...32شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...33شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...34شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...35شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...36شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...37شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...38شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 39شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...40شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...41شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...42شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...43شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...44شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...45شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...46شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 47شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 48شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...49شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 50شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...51شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...52شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...53شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...54شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...55شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...56شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...57شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...58شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 59شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...60شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 61شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 62شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...63شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 64شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...65شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...66شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...67شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...68شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 69شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 70شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 71شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...72شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...73شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...74شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 75شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 76شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...77شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...78شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...79شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...80شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...81شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...82شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...83شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...84شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...85شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...86شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...87شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...88شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...89شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...90شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...91شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...92شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...93شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...94شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...95شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...96شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...97شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...98شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...99شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...100شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...101شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 102شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...103شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...104شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...105شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...106شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...107شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...108شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...109شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 110شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...111شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...112شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...113شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...114شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...115شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...116شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...117شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 118شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 119شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...120شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 121شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...122شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...123شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...124شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...125شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...126شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...127شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...128شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 129شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 130شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 131شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 132شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 133شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 134شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 135شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 136شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 137شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 138شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 139شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 140شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 141شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 142شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 143شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 144شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 145شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 146شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 147شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 148شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 149شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...150شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 151شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 152شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 153شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 154شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 155شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 156شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 157شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 158شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 159شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...160شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 161شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 162شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 163شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 164شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 165شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 166شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 167شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 168شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 169شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 170شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...171شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 172شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 173شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 174شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 175شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 176شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...177شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 178شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 179شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 180شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 181شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 182شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 183شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 184شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 185شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 186شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 187شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 188شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 189شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 190شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 191شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...192شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 193شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 194شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 195شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 196شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 197شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 198شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 199شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 200شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 201شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 202شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...203شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...204شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...205شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 206شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 207شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 208شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 209شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 210شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 211شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 212شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 213شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...214شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...215شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 216شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 217شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 218شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 219شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 220شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 221شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 222شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 223شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 224شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...225شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 226شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 227شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 228شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 229شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...230شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 231شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 232شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 233شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 234شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 235شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 236شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 237شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 238شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...239شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 240شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 241شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 242شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 243شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 244شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 245شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 246شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 247شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 248شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 249شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 250شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 251شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 252شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 253شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 254شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 255شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 256شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 257شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 258شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 259شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 260شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 261شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 262شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 263شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 264شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 265شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 266شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 267شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 268شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 269شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 270شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 271شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 272شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 273شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 274شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...275شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 276شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 277شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 278شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...279شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 280شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 281شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 282شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 283شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 284شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...285شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 286شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...287شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...288شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 289شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 290شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...291شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 292شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 293شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 294شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...295شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...296شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 297شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 298شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 299شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 300شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 301شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...302شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 303شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 304شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 305شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 306شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...307شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...308شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...309شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...310شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...311شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...312شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 313شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 314شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 315شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...316شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 317شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...318شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...319شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...320شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...321شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...322شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...323شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...324شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...325شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...326شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...327شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...328شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...329شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 330شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 331شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...332شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...333شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 334شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 335شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 336شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 337شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 338شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 339شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 340شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 341شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 342شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 343شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 344شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 345شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 346شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 347شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 348شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 349شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 350شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 351شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 352شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 353شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 354شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 355شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 356شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 357شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 358شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 359شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 360شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 361شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...362شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...363شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 364شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 365شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 366شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 367شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...368شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 369شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...370شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...371شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...372شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...373شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...374شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...375شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...376شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 377شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 378شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 379شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 380شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 381شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 382شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 383شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...384شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 385شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...386شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...387شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...388شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...389شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...390شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...391شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 392شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...393شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 394شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 395شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 396شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 397شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 398شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 399شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 400شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 401شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 402شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 403شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 404شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 405شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 406شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 407شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 408شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 409شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 410شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 411شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 412شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 413شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 414شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 415شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 416شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 417شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 418شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 419شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...420شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 421شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...422شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 423شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 424شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 425شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...426شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...427شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 428شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 429شمارهٔ ۶۰۹: ...430شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 431شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...432شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...433شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 434شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 435شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 436شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 437شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...438شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 439شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...440شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...441شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...442شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...443شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...444شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...445شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...446شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 447شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 448شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 449شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 450شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 451شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 452شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 453شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...454شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 455شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...456شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...457شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...458شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...459شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...460شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...461شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 462شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...463شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 464شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 465شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 466شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 467شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 468شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 469شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 470شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 471شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 472شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 473شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 474شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 475شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 476شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 477شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 478شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 479شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 480شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 481شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 482شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 483شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 484شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 485شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 486شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 487شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 488شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 489شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...490شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 491شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...492شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 493شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 494شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 495شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...496شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...497شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 498شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ