به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۲۵: تا به کی دور بود سایه ابراز سر ما

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا به کی دور بود سایه ابراز سر ما؟

خشک باشد لب ما چون جگر ساغر ما

شعله پیش جگر سوخته ما خام است

بال پروانه بود یک ورق از دفتر ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴: نه چنان تنگ گرفته است دل تنگ مرا 2شمارهٔ ۲۵: تا به کی دور بود سایه ابراز سر ما 3شمارهٔ ۲۶: رخنه در سنگ کند ناخن اندیشه ما 4شمارهٔ ۲۷: صیقلی می شود از زخم زبان سینه ما 5شمارهٔ ۲۸: رنگ بر روی گل آید ز وفاداری ما 6شمارهٔ ۲۹: زهی رخ تو نموداری از بهشت خدا 7شمارهٔ ۳۰: (مده ز دست درین فصل جام صهبا را 8شمارهٔ ۳۱: اسیر ساخت به یک خنده نهان ما را 9شمارهٔ ۳۲: در زیر بار مهره گل نیست دست ما 10شمارهٔ ۳۳: غافل مشو ز رتبه شوق بلند ما 11شمارهٔ ۳۴: قانع به جرعه نیست لب میگسار ما 12شمارهٔ ۳۵: تا کی به شعله ای نزند جوش داغ ما 13شمارهٔ ۳۶: (مردانه ازین خرقه سالوس برون آ 14شمارهٔ ۳۷: از نغمه عشاق چه ذوق اهل هوس را 15شمارهٔ ۳۸: بلبل به ثنای تو گشوده است زبان را 16شمارهٔ ۳۹: هر نگه صد کاسه خون می خورد 17شمارهٔ ۴۰: چه غم از کشمکش ماست جهان گذران را 18شمارهٔ ۴۱: لعل از کان بدخشان، گوهر از عمان طل ...19شمارهٔ ۴۲: چنان ز ساده دلی ها رمیده ام ز کتاب 20شمارهٔ ۴۳: گر ز روی خود براندازی نقاب 21شمارهٔ ۴۴: گل رخسار او در عالم آب 22شمارهٔ ۴۵: (ای لعل تو جان بخش ترا ز عیسی مشرب 23شمارهٔ ۴۶: (حاجت از خاک مراد در میخانه طلب 24شمارهٔ ۴۷: هر که از بی طاقتی نالید تمکینش سزا ...25شمارهٔ ۴۸: سجده گاه بوسه من نقش پای او بس است 26شمارهٔ ۴۹: شیوه ما گرد جانان بی خبر گردیدن اس ...27شمارهٔ ۵۰: خاکساری مشرب و افتادگی دین من است 28شمارهٔ ۵۱: چه حاجت است به می لعل سیر رنگ ترا 29شمارهٔ ۵۲: خوش آن شبی که کنم مست دیده بانش را 30شمارهٔ ۵۳: سرشته اند به دیوانگی سرشت مرا 31شمارهٔ ۵۴: ز ناز بوسه لب دلستان نداد مرا 32شمارهٔ ۵۵: نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا 33شمارهٔ ۵۶: سلاح جوهر ذاتی است شیرمردان را 34شمارهٔ ۵۷: ز جلوه تو حیاتی است خاکساران را 35شمارهٔ ۵۸: بهار مایه غفلت بود گرانان را 36شمارهٔ ۵۹: به دست شانه مده زلف عنبرین بو را 37شمارهٔ ۶۰: چه نسبت است به روی تو روی آینه را 38شمارهٔ ۶۱: چو آفتاب بکش جام صبحگاهی را 39شمارهٔ ۶۲: گذشت عمر و نگردید پخته طینت ما 40شمارهٔ ۶۳: باقی به حق، ز خویش فنا می کند ترا 41شمارهٔ ۶۴: کو باده تا به سنگ زنم جام عقل را 42شمارهٔ ۶۵: (از رحم بر زمین نزد آسمان مرا 43شمارهٔ ۶۶: کو عشق تا به هم شکند هستی مرا 44شمارهٔ ۶۷: عیدست مرگ دست به هستی فشانده را 45شمارهٔ ۶۸: مجنون کند فریب نگاهت غزاله را 46شمارهٔ ۶۹: غم روزی نخورد هر که دلش آزاده است 47شمارهٔ ۷۰: آن که صد شیوه به آن چشم سخنگو داده ...48شمارهٔ ۷۱: لعل سیراب تو ترخنده به صهبا زده اس ...49شمارهٔ ۷۲: سبزه خط تو راه دل آگاه زده است 50شمارهٔ ۷۳: داغ مشکینم که ناف لاله ها را سوخته ...51شمارهٔ ۷۴: در غلط می افکند هر دم سپند بزم را 52شمارهٔ ۷۵: دل به دام زلف آن مشکین کمند افتاده ...53شمارهٔ ۷۶: بخت ما چون بیدمجنون سرنگون افتاده ...54شمارهٔ ۷۷: تا خیال عارضش در دیده مأوا کرده اس ...55شمارهٔ ۷۸: بر سر گردون گل انجم سرشک ما زده اس ...56شمارهٔ ۷۹: از خمار خواب خوش یوسف به زندان آمد ...57شمارهٔ ۸۰: گل ز تیغ غمزه اش در خاک و خون غلطی ...58شمارهٔ ۸۱: آنچه می دانیش روی به خون اندوده ای ...59شمارهٔ ۸۲: هر که چشم رغبت از نظاره مرغوب بست 60شمارهٔ ۸۳: چشم ما طرفی کز آن رخسار آتشناک بست 61شمارهٔ ۸۴: بس که تند و تلخ و خشم آلود آن بدخو ...62شمارهٔ ۸۵: بس که بر رویم غبار کلفت از هر سو ن ...63شمارهٔ ۸۶: خوشدلی فرش است در هر جا شراب و ساز ...64شمارهٔ ۸۷: در محبت جز تهیدستی متاعی باب نیست 65شمارهٔ ۸۸: (آتشین جانی چو من بر صفحه ایام نیس ...66شمارهٔ ۸۹: ذوقی از حرف محبت بی صفای سینه نیست 67شمارهٔ ۹۰: تا خیال زلف او ره در دل دیوانه داش ...68شمارهٔ ۹۱: در محبت کام نتوان بی دل خونخواره ی ...69شمارهٔ ۹۲: پنجه غیرت دل پرویز را در هم شکست 70شمارهٔ ۹۳: به این عنوان اگر قامت کشد سرو دلار ...71شمارهٔ ۹۴: هر کجا قامت دلدار به دعوی برخاست 72شمارهٔ ۹۵: تار و پود فلک از ناله پیچیده ماست 73شمارهٔ ۹۶: پیش ارباب خرد رسم تکلف باب است 74شمارهٔ ۹۷: پیش اشکم که خروشنده تر از سیلاب اس ...75شمارهٔ ۹۸: چشمت از گوشه میخانه بلاخیزترست 76شمارهٔ ۹۹: در شکست دل ما سعی نه از تدبیرست 77شمارهٔ ۱۰۰: فکر دنیای دنی کار خدانشناس است 78شمارهٔ ۱۰۱: چاره خاک نشینان به قضا ساختن است 79شمارهٔ ۱۰۲: تا به کام است فلک، خار گل پیرهن ا ...80شمارهٔ ۱۰۳: شور دریای وجود از سر پرشور من است 81شمارهٔ ۱۰۴: اشک از گرمی آه دل من گلگون است 82شمارهٔ ۱۰۵: نامه لاله که داغ جگرش مضمون است 83شمارهٔ ۱۰۶: یک سر زلف تو در چین و یکی ماچین ا ...84شمارهٔ ۱۰۷: روزگاری است که پایم ز چمن کوتاه ا ...85شمارهٔ ۱۰۸: اشک خالی کن دلهای غم اندوخته است 86شمارهٔ ۱۰۹: راحت و محنت عالم به هم آمیخته است 87شمارهٔ ۱۱۰: دل هر کس که مسلم ز علایق رسته است 88شمارهٔ ۱۱۱: جوش سودا ز سرم عقل گرانبار گرفت 89شمارهٔ ۱۱۲: دل به منت ز من آن یار جفاکیش گرفت 90شمارهٔ ۱۱۳: (دلم ز سینه به آن زلف تابدار گریخ ...91شمارهٔ ۱۱۴: مرا گشایش خاطر ز دامگاه بلاست 92شمارهٔ ۱۱۵: سیاه روی کتاب از ورق شماری ماست 93شمارهٔ ۱۱۶: ترا که پنبه گوش شعور سیماب است 94شمارهٔ ۱۱۷: زبان شانه درازست بر سر عالم 95شمارهٔ ۱۱۸: دل آرمیده بود گفتگو چو هموارست 96شمارهٔ ۱۱۹: ستاره سحر عشق چشم بیدارست 97شمارهٔ ۱۲۰: ترا که خط بناگوش ابجد نازست 98شمارهٔ ۱۲۱: کلام تلخ جبینان حلاوت آمیزست 99شمارهٔ ۱۲۲: تبسمی که دهد یار ازان دهن جان است 100شمارهٔ ۱۲۳: سخن بلند چو گردد به وحی مقرون است 101شمارهٔ ۱۲۴: ز ناله ام در و بام قفس نگارین است 102شمارهٔ ۱۲۵: هزار گرگ هوس در کمین عصمت توست 103شمارهٔ ۱۲۶: حیرتکده چشم مرا خواب ندیده است 104شمارهٔ ۱۲۷: بر سبزه خط تکیه مکن موج سرابی است 105شمارهٔ ۱۲۸: اندیشه ز مستی نکند هر که شرابی اس ...106شمارهٔ ۱۲۹: ارباب همم را چه غم از بی پر و بال ...107شمارهٔ ۱۳۰: جز گوشه میخانه مرا جای دگر نیست 108شمارهٔ ۱۳۱: جز نام تو بر لوح دلم هیچ رقم نیست 109شمارهٔ ۱۳۲: ارباب حیا را لب نانی ز جهان نیست 110شمارهٔ ۱۳۳: در چشم و دل پاک ز دنیا خبری نیست 111شمارهٔ ۱۳۴: هر کس طمع روی دل از مردم خس داشت 112شمارهٔ ۱۳۵: زاهدان را گوشه خلوت بس است 113شمارهٔ ۱۳۶: ای دل بی درد، آزادی بس است 114شمارهٔ ۱۳۷: در چشم پاکبازان آن دلنواز پیداست 115شمارهٔ ۱۳۸: سرکشم ز ابر بهاری گذشته است 116شمارهٔ ۱۳۹: غم پوشش برونم را گرفته است 117شمارهٔ ۱۴۰: ای که گفتی نگاه خیره تو 118شمارهٔ ۱۴۱: زهرست بی تبسم شیرین شراب تلخ 119شمارهٔ ۱۴۲: شنیدم آنقدر از دوستان تلخ 120شمارهٔ ۱۴۳: زلف مشکین تو سر در دامن محشر نهاد 121شمارهٔ ۱۴۴: سرو را از جلوه مستانه از جا می بر ...122شمارهٔ ۱۴۵: عقل را از مغز بیرون داغ سودا می ب ...123شمارهٔ ۱۴۶: قسم به شمع تجلی که پرتوش ازلی است 124شمارهٔ ۱۴۷: ترا که برق بلا خوشه چین خرمن نیست 125شمارهٔ ۱۴۸: خیال طره او در دل خراب گذشت 126شمارهٔ ۱۴۹: مرا به نیم تبسم خراب کرد و گذشت 127شمارهٔ ۱۵۰: ترخنده از عرق به می ناب زد رخت 128شمارهٔ ۱۵۱: هستی نماند و در سر پوچ آرزو بجاست 129شمارهٔ ۱۵۲: ز اهل سخن مپرس مقام سخن کجاست 130شمارهٔ ۱۵۳: ما را بهشت نقد، تماشای دلبرست 131شمارهٔ ۱۵۴: چون غنچه گر زبان تو با دل موافق ا ...132شمارهٔ ۱۵۵: موج خطر سفینه اهل توکل است 133شمارهٔ ۱۵۶: یعقوب بد نکرد که در هجر چشم باخت 134شمارهٔ ۱۵۷: امروز حسن خط به رخ او مسلم است 135شمارهٔ ۱۵۸: نرمی حصار عافیت جان روشن است 136شمارهٔ ۱۵۹: ناخن به سینه ریزی حسن هلال ازوست 137شمارهٔ ۱۶۰: تا عارضت ز آتش می برفروخته است 138شمارهٔ ۱۶۱: زلفت که همچو شام غریبان گرفته است 139شمارهٔ ۱۶۲: از سرد مهری آتش شوقم فسرده است 140شمارهٔ ۱۶۳: در جوش خلق کعبه حاجات گم شده است 141شمارهٔ ۱۶۴: خال تو ریشه در شکرستان دوانده است 142شمارهٔ ۱۶۵: دل بی خیال طایر شهپر بریده است 143شمارهٔ ۱۶۶: از پسته تو شور ملاحت چکیده است 144شمارهٔ ۱۶۷: آتش ز شرم خوی تو تا سر کشیده است 145شمارهٔ ۱۶۸: دارد سری به کاکل او هر سری که هست 146شمارهٔ ۱۶۹: (در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست 147شمارهٔ ۱۷۰: عشق ترا به رونق ما احتیاج نیست 148شمارهٔ ۱۷۱: بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست 149شمارهٔ ۱۷۲: در گلشن وجود ره بوالفضول نیست 150شمارهٔ ۱۷۳: بر رنگ عصمت تو می ناب دست یافت 151شمارهٔ ۱۷۴: از ما به گفتگو دل و جان می توان گ ...152شمارهٔ ۱۷۵: تا چند ز رسوا شدن راز توان سوخت 153شمارهٔ ۱۷۶: رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است 154شمارهٔ ۱۷۷: رخسار تو شاداب تر از لاله طورست 155شمارهٔ ۱۷۸: می بی نمک صحبت احباب حرام است 156شمارهٔ ۱۷۹: آغاز خط آن شوخ به عشاق رحیم است 157شمارهٔ ۱۸۰: از وصل، ملال دل خرم نمکین است 158شمارهٔ ۱۸۱: روی دل این خسته به آن چشم سخنگوست 159شمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است 160شمارهٔ ۱۸۳: ...161شمارهٔ ۱۸۴: از خموشی هر که سر در جیب فکرت می ...162شمارهٔ ۱۸۵: ناله بلبل به بال شیون ما می پرد 163شمارهٔ ۱۸۶: تا به برگ سبز، خط او چمن را یاد ک ...164شمارهٔ ۱۸۷: کاوش مژگان او از بس که دست انداز ...165شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 166شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...167شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 168شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...169شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...170شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...171شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...172شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...173شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...174شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 175شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 176شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...177شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 178شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 179شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 180شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 181شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...182شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...183شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 184شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 185شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...186شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...187شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...188شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...189شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...190شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...191شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...192شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...193شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...194شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...195شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 196شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...197شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...198شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...199شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...200شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...201شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...202شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...203شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 204شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 205شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...206شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 207شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...208شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...209شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...210شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...211شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...212شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...213شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...214شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...215شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 216شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...217شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 218شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 219شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...220شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 221شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...222شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...223شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...224شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...225شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 226شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 227شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 228شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...229شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...230شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...231شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 232شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 233شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...234شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...235شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...236شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...237شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...238شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...239شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...240شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...241شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...242شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...243شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...244شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...245شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...246شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...247شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...248شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...249شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...250شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...251شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...252شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...253شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...254شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...255شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...256شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...257شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...258شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 259شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...260شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...261شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...262شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...263شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...264شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...265شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...266شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 267شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...268شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...269شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...270شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...271شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...272شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...273شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...274شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 275شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 276شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...277شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 278شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...279شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...280شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...281شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...282شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...283شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...284شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...285شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 286شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 287شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 288شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 289شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 290شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 291شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 292شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 293شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 294شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 295شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 296شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 297شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 298شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 299شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 300شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 301شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 302شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 303شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 304شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 305شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 306شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...307شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 308شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 309شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 310شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 311شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 312شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 313شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 314شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 315شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 316شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...317شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 318شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 319شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 320شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 321شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 322شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 323شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 324شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 325شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 326شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 327شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...328شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 329شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 330شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 331شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 332شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 333شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...334شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 335شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 336شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 337شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 338شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 339شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 340شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 341شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 342شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 343شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 344شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 345شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 346شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 347شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 348شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...349شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 350شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 351شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 352شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 353شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 354شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 355شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 356شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 357شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 358شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 359شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...360شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...361شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...362شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 363شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 364شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 365شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 366شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 367شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 368شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 369شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 370شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...371شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...372شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 373شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 374شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 375شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 376شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 377شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 378شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 379شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 380شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 381شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...382شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 383شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 384شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 385شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 386شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...387شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 388شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 389شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 390شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 391شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 392شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 393شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 394شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 395شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...396شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 397شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 398شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 399شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 400شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 401شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 402شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 403شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 404شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 405شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 406شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 407شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 408شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 409شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 410شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 411شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 412شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 413شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 414شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 415شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 416شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 417شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 418شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 419شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 420شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 421شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 422شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 423شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 424شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 425شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 426شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 427شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 428شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 429شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 430شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 431شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...432شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 433شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 434شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 435شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...436شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 437شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 438شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 439شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 440شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 441شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...442شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 443شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...444شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...445شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 446شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 447شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...448شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 449شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 450شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 451شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...452شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...453شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 454شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 455شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 456شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 457شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 458شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...459شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 460شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 461شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 462شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 463شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...464شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...465شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...466شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...467شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...468شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...469شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 470شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 471شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 472شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...473شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 474شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...475شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...476شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...477شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...478شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...479شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...480شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...481شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...482شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...483شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...484شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...485شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...486شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 487شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 488شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...489شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...490شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 491شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 492شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 493شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 494شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 495شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 496شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 497شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 498شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 499شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 500شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 501شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 502شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 503شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 504شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 505شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 506شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 507شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 508شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 509شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 510شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 511شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 512شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 513شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 514شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 515شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 516شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 517شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 518شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...519شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...520شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 521شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 522شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 523شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 524شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...525شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 526شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...527شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...528شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...529شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...530شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...531شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...532شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...533شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 534شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 535شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 536شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 537شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 538شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 539شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 540شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...541شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 542شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...543شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...544شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...545شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...546شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...547شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...548شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 549شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...550شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 551شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 552شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 553شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 554شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 555شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 556شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 557شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 558شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 559شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 560شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 561شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 562شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 563شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 564شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 565شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 566شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 567شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 568شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 569شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 570شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 571شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 572شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 573شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 574شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 575شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 576شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...577شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 578شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...579شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 580شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 581شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 582شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...583شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...584شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 585شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 586شمارهٔ ۶۰۹: ...587شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 588شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...589شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...590شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 591شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 592شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 593شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 594شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...595شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 596شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...597شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...598شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...599شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...600شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...601شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...602شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...603شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 604شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 605شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 606شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 607شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 608شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 609شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 610شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...611شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 612شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...613شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...614شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...615شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...616شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...617شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...618شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 619شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...620شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 621شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 622شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 623شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 624شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 625شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 626شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 627شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 628شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 629شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 630شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 631شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 632شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 633شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 634شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 635شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 636شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 637شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 638شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 639شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 640شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 641شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 642شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 643شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 644شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 645شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 646شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...647شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 648شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...649شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 650شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 651شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 652شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...653شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...654شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 655شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ