به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

صائب تبریزی

صائب تبریزیمتفرقاتشمارهٔ ۱۶۲: از سرد مهری آتش شوقم فسرده است

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از سرد مهری آتش شوقم فسرده است

روغن تلف مکن به چراغی که مرده است

با مشتری به چین جبین حرف می زند

حسن تو گوشمال کسادی نخورده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۶۱: زلفت که همچو شام غریبان گرفته است 2شمارهٔ ۱۶۲: از سرد مهری آتش شوقم فسرده است 3شمارهٔ ۱۶۳: در جوش خلق کعبه حاجات گم شده است 4شمارهٔ ۱۶۴: خال تو ریشه در شکرستان دوانده است 5شمارهٔ ۱۶۵: دل بی خیال طایر شهپر بریده است 6شمارهٔ ۱۶۶: از پسته تو شور ملاحت چکیده است 7شمارهٔ ۱۶۷: آتش ز شرم خوی تو تا سر کشیده است 8شمارهٔ ۱۶۸: دارد سری به کاکل او هر سری که هست 9شمارهٔ ۱۶۹: (در زیر آسمان دل بی اضطراب نیست 10شمارهٔ ۱۷۰: عشق ترا به رونق ما احتیاج نیست 11شمارهٔ ۱۷۱: بر حسن زود سیر بهار اعتماد نیست 12شمارهٔ ۱۷۲: در گلشن وجود ره بوالفضول نیست 13شمارهٔ ۱۷۳: بر رنگ عصمت تو می ناب دست یافت 14شمارهٔ ۱۷۴: از ما به گفتگو دل و جان می توان گ ...15شمارهٔ ۱۷۵: تا چند ز رسوا شدن راز توان سوخت 16شمارهٔ ۱۷۶: رخساره گلرنگ تو گلزار بهشت است 17شمارهٔ ۱۷۷: رخسار تو شاداب تر از لاله طورست 18شمارهٔ ۱۷۸: می بی نمک صحبت احباب حرام است 19شمارهٔ ۱۷۹: آغاز خط آن شوخ به عشاق رحیم است 20شمارهٔ ۱۸۰: از وصل، ملال دل خرم نمکین است 21شمارهٔ ۱۸۱: روی دل این خسته به آن چشم سخنگوست 22شمارهٔ ۱۸۲: (راه سخنم معنی بسیار گرفته است 23شمارهٔ ۱۸۳: ...24شمارهٔ ۱۸۴: از خموشی هر که سر در جیب فکرت می ...25شمارهٔ ۱۸۵: ناله بلبل به بال شیون ما می پرد 26شمارهٔ ۱۸۶: تا به برگ سبز، خط او چمن را یاد ک ...27شمارهٔ ۱۸۷: کاوش مژگان او از بس که دست انداز ...28شمارهٔ ۱۸۸: ناله من بزم عشرت را مصیبتخانه کرد 29شمارهٔ ۱۸۹: بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خو ...30شمارهٔ ۱۹۰: می چسان مغز من آتش روان را پرورد 31شمارهٔ ۱۹۱: بر گل رخسار او تا زلف پیچ و تاب ز ...32شمارهٔ ۱۹۲: من کیم تا دست امیدم به آن دامن رس ...33شمارهٔ ۱۹۳: بی تو بر من شش جهت چون خانه زنبور ...34شمارهٔ ۱۹۴: تا دل از زلفش جدایی کرد از جان سی ...35شمارهٔ ۱۹۵: از فضولی چشم بستم خار و گل همرنگ ...36شمارهٔ ۱۹۶: دل فتاد از چشم مست یار تا فرزانه ...37شمارهٔ ۱۹۷: وقت شد تا لشکر خط ماه تا ماهی کشد 38شمارهٔ ۱۹۸: هر قدر نقاش نقش او به دقت می کشد 39شمارهٔ ۱۹۹: شوربختم، دل به آن کنج دهانم می کش ...40شمارهٔ ۲۰۰: خط ظالم از گل رخسار او کین می کشد 41شمارهٔ ۲۰۱: داستان عمر طی شد حرف او آخر نشد 42شمارهٔ ۲۰۲: هیچ کس بی گوشمال روزگار آدم نشد 43شمارهٔ ۲۰۳: زخم گستاخم لب تیغ شهادت می مکد 44شمارهٔ ۲۰۴: از چمن رفتی و گل با حسرت بسیار ما ...45شمارهٔ ۲۰۵: شد بهار و غنچه ما همچنان در خاک م ...46شمارهٔ ۲۰۶: یادگار عشق داغی در دل دیوانه ماند 47شمارهٔ ۲۰۷: رفت ایام جوانی، شوق در جانم نماند 48شمارهٔ ۲۰۸: روز قسمت چون ادا فهمی به ابرو داد ...49شمارهٔ ۲۰۹: وقت جمعی خوش که تخمی در ته گل کرد ...50شمارهٔ ۲۱۰: فتنه و آشوب از هر سو به من رو کرد ...51شمارهٔ ۲۱۱: زهر در پیمانه کردم انگبین پنداشتن ...52شمارهٔ ۲۱۲: نغمه و گفتار خوش ارواح را بال و پ ...53شمارهٔ ۲۱۳: پنبه از بی طالعی ناخن به داغم می ...54شمارهٔ ۲۱۴: ناله ام ناخن به داغ عندلیبان می ز ...55شمارهٔ ۲۱۵: روز روشن آه ما بر قلب گردون می زن ...56شمارهٔ ۲۱۶: اهل دعوی خط به حرف اهل معنی می کش ...57شمارهٔ ۲۱۷: گه لب لعلش دهد دشنام و گه تحسین ک ...58شمارهٔ ۲۱۸: می گذارد کفش هر کس پیش پای میهمان 59شمارهٔ ۲۱۹: روح را با تن شکم پرور برابر می کن ...60شمارهٔ ۲۲۰: میان نور و ظلمت عالمی دارم، نمی د ...61شمارهٔ ۲۲۱: ز عشق افزون تمنای دل خودکام می گر ...62شمارهٔ ۲۲۲: کدامین سینه مجروح مهمان تو می گرد ...63شمارهٔ ۲۲۳: دل عاشق به جنت قانع از دلبر نمی گ ...64شمارهٔ ۲۲۴: کسی تا کی برای رزق دل بر آسمان بن ...65شمارهٔ ۲۲۵: خطش خورشید را در دامگاه هاله می آ ...66شمارهٔ ۲۲۶: ز آب تیغ او هر بیجگر سربرنمی آرد 67شمارهٔ ۲۲۷: نهال قامت او کی مرا از خاک بردارد 68شمارهٔ ۲۲۸: خطر از قاطعان راه، رهبر بیشتر دار ...69شمارهٔ ۲۲۹: (غبارم را نسیم ناتوانی دربدر دارد 70شمارهٔ ۲۳۰: ازان فرهاد دایم جای در کوه و کمر ...71شمارهٔ ۲۳۱: خوشا دردی که مهرم از لب خاموش برد ...72شمارهٔ ۲۳۲: چه زنگ از خاطر من دیده نمناک بردا ...73شمارهٔ ۲۳۳: برای دیگران صد گل گشایش بر جبین د ...74شمارهٔ ۲۳۴: مگر شمشیر او امروز آب تازه ای دار ...75شمارهٔ ۲۳۵: خوش آن آزاده کز منت به خاطر بار ن ...76شمارهٔ ۲۳۶: کسی چون چشم ازان رخسار آتشناک برگ ...77شمارهٔ ۲۳۷: گه تبسم از لبش، گاهی سخن گل می کن ...78شمارهٔ ۲۳۸: نشأه دیوانگی تکلیف باغم می کند 79شمارهٔ ۲۳۹: داغ عاشق سازگاری کی به مرهم می کن ...80شمارهٔ ۲۴۰: چشم مستت سرمه را بیهوشدارو می کند 81شمارهٔ ۲۴۱: با دلم آتش نگاهی دستبازی می کند 82شمارهٔ ۲۴۲: (دود دل را اشک چشم تر تلافی می کن ...83شمارهٔ ۲۴۳: چند حرف بوسه او بر لب جان بشکند 84شمارهٔ ۲۴۴: رهروان چون بر میان دامان استغنا ز ...85شمارهٔ ۲۴۵: حق پرستانی که از عشق خدا دم می زن ...86شمارهٔ ۲۴۶: یکه تازان جنون چون روی در هامون ک ...87شمارهٔ ۲۴۷: چرخ در گردش بود تا دل به جای خود ...88شمارهٔ ۲۴۸: یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود 89شمارهٔ ۲۴۹: چشم من دایم سپند آتش رخساره بود 90شمارهٔ ۲۵۰: شمع دل را روشنی در وقت خاموشی بود 91شمارهٔ ۲۵۱: در جنون عقل از سر دیوانه بیرون می ...92شمارهٔ ۲۵۲: بی تو گر ساغر زنم خون در رگم نشتر ...93شمارهٔ ۲۵۳: دل سیاه ارباب غیرت را ز منت می شو ...94شمارهٔ ۲۵۴: گنج در ویرانه من مار ارقم می شود 95شمارهٔ ۲۵۵: کی دل دیوانه من رام آهو می شود 96شمارهٔ ۲۵۶: عافیت می خواهم از گردون، ملالم می ...97شمارهٔ ۲۵۷: عشوه ها از طالع ناساز می باید کشی ...98شمارهٔ ۲۵۸: آنچه آن روی لطیف از سایه مژگان کش ...99شمارهٔ ۲۵۹: خوش بهاری می رسد فکر می و ساغر کن ...100شمارهٔ ۲۶۰: گل نشکفته من در چمن هرگز نمی خواب ...101شمارهٔ ۲۶۱: خیال زلف او در دیده خونبار می زیب ...102شمارهٔ ۲۶۲: ز شور بلبلان گل از هوای خود نمی ا ...103شمارهٔ ۲۶۳: مصفا چون شود دل در غبار تن نمی گن ...104شمارهٔ ۲۶۴: شکوه خامشی در ظرف گفت و گو نمی گن ...105شمارهٔ ۲۶۵: ز راه چشم، غم در جان غم فرسود می ...106شمارهٔ ۲۶۶: امید وقت خوش از جمع دیوان داشتم، ...107شمارهٔ ۲۶۷: چو برگ سبز کز باد خزانی زرد می گر ...108شمارهٔ ۲۶۸: ز می هرگاه روی یار عالمسوز می گرد ...109شمارهٔ ۲۶۹: به کوی عشق زاهد دشمن ناموس می گرد ...110شمارهٔ ۲۷۰: به درویش از تهیدستی گوارا مرگ می ...111شمارهٔ ۲۷۱: کم و بیش جهان در نیستی همسنگ می گ ...112شمارهٔ ۲۷۲: زمین خشک، گلزار از می گلفام می گر ...113شمارهٔ ۲۷۳: (جنون از نشأه هشیاری من ننگ می گی ...114شمارهٔ ۲۷۴: قضا تا نسخه کفر از خط جانانه می گ ...115شمارهٔ ۲۷۵: ز فکر قامتی در دل خرامان شعله ای ...116شمارهٔ ۲۷۶: نشد قسمت که چندان چشم شوخ او به م ...117شمارهٔ ۲۷۷: کسی را از بزرگان می رسد نخوت به د ...118شمارهٔ ۲۷۸: نفس را یاد رویش شعله بی باک می سا ...119شمارهٔ ۲۷۹: تماشای تو از دل سینه ها را پاک می ...120شمارهٔ ۲۸۰: نفس را صافی از کلفت خراش سینه می ...121شمارهٔ ۲۸۱: بدآموز قفس در آشیان مسکن نمی سازد 122شمارهٔ ۲۸۲: نه لاله (است) این که پای بیستون ر ...123شمارهٔ ۲۸۳: که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین ...124شمارهٔ ۲۸۴: صفای عارضش ته جرعه بر مهتاب می ری ...125شمارهٔ ۲۸۵: کشد در خاک و خونم گر غباری در من ...126شمارهٔ ۲۸۶: ز دندان ریختن حرص کهنسالان فزونتر ...127شمارهٔ ۲۸۷: ز حیرت بهره عاشق ز خوبان بیشتر با ...128شمارهٔ ۲۸۸: جهان را تار و پود هستی از موج خطر ...129شمارهٔ ۲۸۹: رهین منت درمان شدن آسان نمی باشد 130شمارهٔ ۲۹۰: چه لذت دیدن رخسار آن مه پاره می ب ...131شمارهٔ ۲۹۱: همان خشک است مژگان گر به خوناب دگ ...132شمارهٔ ۲۹۲: گل از شرم رخ او خون به روی خویشتن ...133شمارهٔ ۲۹۳: کدامین سروقد از دامن محشر برون آم ...134شمارهٔ ۲۹۴: به قتل من چنان تیغش به استعجال می ...135شمارهٔ ۲۹۵: اگر ملک دو عالم را کند یک کاسه اق ...136شمارهٔ ۲۹۶: گرانخوابی که آه سرد را مهتاب می د ...137شمارهٔ ۲۹۷: دل سودایی من یار را اغیار می داند 138شمارهٔ ۲۹۸: گرفتار محبت دوست از دشمن نمی داند 139شمارهٔ ۲۹۹: دلم در سینه درس ناله مستانه می خو ...140شمارهٔ ۳۰۰: حجاب بی زبانم رخصت گفتار می خواهد 141شمارهٔ ۳۰۱: طبیب پست فطرت خلق را رنجور می خوا ...142شمارهٔ ۳۰۲: شود رد خلایق هر که را الله می خوا ...143شمارهٔ ۳۰۳: خوشا دردی که هر مو بر تن من در خر ...144شمارهٔ ۳۰۴: ز سبزی گر برون گردون مینارنگ می آ ...145شمارهٔ ۳۰۵: به لب از شوق صدره بیش جان نامه می ...146شمارهٔ ۳۰۶: مگر پروانه حرفی از کنار و بوس می ...147شمارهٔ ۳۰۷: (صبا در هم خبر از طره جانانه می گ ...148شمارهٔ ۳۰۸: آن که چشمان ترا نشأه بیهوشی داد 149شمارهٔ ۳۰۹: (یک ادای نمکین در همه عمر نکرد 150شمارهٔ ۳۱۰: زلف او کی به خیال من غمناک افتد 151شمارهٔ ۳۱۱: گر چنین سرو ز بالای تو درهم گردد 152شمارهٔ ۳۱۲: اگر ابروی تو محراب نمازم گردد 153شمارهٔ ۳۱۳: حسن خط پرده فهمیدن مضمون گردد 154شمارهٔ ۳۱۴: عیب در چشم و دل پاک هنر می گردد 155شمارهٔ ۳۱۵: شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد 156شمارهٔ ۳۱۶: بوی گل مژده آشوب جنون می آرد 157شمارهٔ ۳۱۷: شوربختی ز دو چشم تر ما می بارد 158شمارهٔ ۳۱۸: هر که را می نگری شکوه ز قسمت دارد 159شمارهٔ ۳۱۹: ناله ام کاوش ازان خنجر مژگان دارد 160شمارهٔ ۳۲۰: نمک لعل تو کی چشمه حیوان دارد 161شمارهٔ ۳۲۱: اشک ما آتش حل کرده به دامن دارد 162شمارهٔ ۳۲۲: چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد 163شمارهٔ ۳۲۳: با رخت آینه خوش عیش تمامی دارد 164شمارهٔ ۳۲۴: خنک آن دل که ز وسواس تمنا گذرد 165شمارهٔ ۳۲۵: رهنوردی که مدارش به توکل گذرد 166شمارهٔ ۳۲۶: داغم از خنده بیهوده خود، می ترسم 167شمارهٔ ۳۲۷: قطع امید ازان زلف دوتا نتوان کرد 168شمارهٔ ۳۲۸: برو ای غیر به ما داغ محبت مفروش 169شمارهٔ ۳۲۹: هر که شبها ز سر زانوی خود بالین ک ...170شمارهٔ ۳۳۰: هر کجا از خط سبز تو سخن می خیزد 171شمارهٔ ۳۳۱: مرغ من در بغل بیضه هم آزاد نبود 172شمارهٔ ۳۳۲: نکشم ناز بتی را که جفاجو نبود 173شمارهٔ ۳۳۳: مصر روشن ز جمال مه کنعان نشود 174شمارهٔ ۳۳۴: رام عاشق نشدن، کام زلیخا دادن 175شمارهٔ ۳۳۵: سخنی کز دهن تنگ تو برمی آید 176شمارهٔ ۳۳۶: خون به جوشم ز خط غالیه گون می آید 177شمارهٔ ۳۳۷: مگر از ناله بلبل دل ما بگشاید 178شمارهٔ ۳۳۸: گلی از عیش نچیدم که ملالی نرسید 179شمارهٔ ۳۳۹: دو دل شوم چو به زلفش مرا نگاه افت ...180شمارهٔ ۳۴۰: کجا دماغ تو گرم از شراب می گردد 181شمارهٔ ۳۴۱: درین ریاض کسی خوشه اش دو سر دارد 182شمارهٔ ۳۴۲: کسی که کاوش عشقی درون خود دارد 183شمارهٔ ۳۴۳: چو دست خود به دعا می پرست بردارد 184شمارهٔ ۳۴۴: لبش به ظاهر اگر حرف شکرین دارد 185شمارهٔ ۳۴۵: شراب روز دل لاله را سیه دارد 186شمارهٔ ۳۴۶: ز خط صفا لب میگون یار پیدا کرد 187شمارهٔ ۳۴۷: به حسن، خیرگی ما چه می تواند کرد 188شمارهٔ ۳۴۸: به آه سرد دل خود دو نیم باید کرد 189شمارهٔ ۳۴۹: ز سرنوشت قضا احتراز نتوان کرد 190شمارهٔ ۳۵۰: سخن چو هر دو لب او به یکدگر می خو ...191شمارهٔ ۳۵۱: سبکروی به صف دشمنان شبیخون زد 192شمارهٔ ۳۵۲: چو شبنم آن که دل خویش با صفا سازد 193شمارهٔ ۳۵۳: غریب کوی تو در هر کجا وطن سازد 194شمارهٔ ۳۵۴: دل رمیده به این خاکدان نمی سازد 195شمارهٔ ۳۵۵: غبار خط چو به عزم نبرد می خیزد 196شمارهٔ ۳۵۶: به دل علاقه نداریم تا به جان چه ر ...197شمارهٔ ۳۵۷: مس وجود مرا درد کیمیا باشد 198شمارهٔ ۳۵۸: شکسته بند قناعت مرا دهان بسته است 199شمارهٔ ۳۵۹: کجا به سیر چمن با رخ گشاده نشد 200شمارهٔ ۳۶۰: رخ تو روی نگاه از پری بگرداند 201شمارهٔ ۳۶۱: سحر که پرده ز رخ گلرخان براندازند 202شمارهٔ ۳۶۲: درست سازد اگر شیشه شیشه گر شکند 203شمارهٔ ۳۶۳: دلاوران که صف کارزار می شکنند 204شمارهٔ ۳۶۴: ترا که چتر زراندود آفتاب بود 205شمارهٔ ۳۶۵: ز هر نهال به قد سرو اگر زیاده بود 206شمارهٔ ۳۶۶: به تیغ هر که شود کشته پایدار شود 207شمارهٔ ۳۶۷: ز درد می دل زهاد با صفا نشود 208شمارهٔ ۳۶۸: محنت مردم آزاده فزونتر باشد 209شمارهٔ ۳۶۹: فیض در دامن صحرای جنون می باشد 210شمارهٔ ۳۷۰: آب بر آتش هر بی سر و پا افشاند 211شمارهٔ ۳۷۱: ساده لوحان که بدآموز به صحبت شده ...212شمارهٔ ۳۷۲: سرزلف سخن آن روز به دستم دادند 213شمارهٔ ۳۷۳: نی اگر از دل پررخنه صدایی نزند 214شمارهٔ ۳۷۴: دل چو آرایش مژگان تر خویش کند 215شمارهٔ ۳۷۵: عشق چون شعله کشد اشک دمادم چه کند 216شمارهٔ ۳۷۶: آه را یاد سر زلف تو پیچیده کند 217شمارهٔ ۳۷۷: خلد تسخیر دل اهل محبت نکند 218شمارهٔ ۳۷۸: باده ای را نپرستم که خرابم نکند 219شمارهٔ ۳۷۹: عاشقانی که دل از گریه سبکبار کنند 220شمارهٔ ۳۸۰: عشقبازان چو جلای نظر پاک دهند 221شمارهٔ ۳۸۱: داغ سودای ترا بر دل بی کینه نهند 222شمارهٔ ۳۸۲: دل به خال تو عبث چشم طمع دوخته بو ...223شمارهٔ ۳۸۳: می خرامید و صبوح از می بی غش زده ...224شمارهٔ ۳۸۴: پیش ازین سینه ام از چاک گلستانی ب ...225شمارهٔ ۳۸۵: (چشمت که راه توبه احباب می زند 226شمارهٔ ۳۸۶: چون لاله هر که باده حمرا نمی زند 227شمارهٔ ۳۸۷: دم گر چه پیش آینه عالم نمی زند 228شمارهٔ ۳۸۸: ماه از حجاب روی تو پروین عرق کند 229شمارهٔ ۳۸۹: تا چند رخ ز باده کسی لاله گون کند 230شمارهٔ ۳۹۰: چندان که ممکن است کسی مردمی کند 231شمارهٔ ۳۹۱: اول به ظالمان اثر ظلم می رسد 232شمارهٔ ۳۹۲: در خشت خم به چشم حقارت نظر مکن 233شمارهٔ ۳۹۳: این ناقصان که فخر به انساب می کنن ...234شمارهٔ ۳۹۴: تیر از فراق شست تو می کرد ناله دو ...235شمارهٔ ۳۹۵: مژگان من ز اشک دمی بی گهر نبود 236شمارهٔ ۳۹۶: خطت ز پیش چشم سوادم نمی رود 237شمارهٔ ۳۹۷: دل روبرو به خنجر مژگان چرا شود 238شمارهٔ ۳۹۸: آنجا که عارض تو ز می لاله گون شود 239شمارهٔ ۳۹۹: عمرم به تلخکامی مل خرج می شود 240شمارهٔ ۴۰۰: ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود 241شمارهٔ ۴۰۱: از خواب، چشم شوخ تو سنگین نمی شود 242شمارهٔ ۴۰۲: هر کس که از رخ تو نظر آب می دهد 243شمارهٔ ۴۰۳: گل بوی بی وفایی ارواح می دهد 244شمارهٔ ۴۰۴: آیینه ات ز چشم بدان بی صفا شده اس ...245شمارهٔ ۴۰۵: عاشق عنان به چرخ مقوس نمی دهد 246شمارهٔ ۴۰۶: هرگز کسی ز قافله دل نشان ندید 247شمارهٔ ۴۰۷: به جای قطره باران به کشت طالع ما 248شمارهٔ ۴۰۸: تبسمی پی دشنام تلخ در کارست 249شمارهٔ ۴۰۹: چه شد دگر که فغان از دلم خروش کشی ...250شمارهٔ ۴۱۰: مرا در آتش بی رحمی عتاب مسوز 251شمارهٔ ۴۱۱: نسیم از چمن و مشک از ختن گوید 252شمارهٔ ۴۱۲: رونق ز لاله زار تو خط سیاه برد 253شمارهٔ ۴۱۳: گفتار او غم از دل ناکام می برد 254شمارهٔ ۴۱۴: تا چند ناگواری از اندازه بگذرد 255شمارهٔ ۴۱۵: تنها نه کار من به نگاه نخست کرد 256شمارهٔ ۴۱۶: کی دیدمش که گریه سر حرف وا نکرد 257شمارهٔ ۴۱۷: تا عشق هست ناله به فریاد می رسد 258شمارهٔ ۴۱۸: جان چون کمال یافت به جانانه می رس ...259شمارهٔ ۴۱۹: از بس ادب که یافت دل ما ادیب شد 260شمارهٔ ۴۲۰: آخر غبار خط تو گرد کساد شد 261شمارهٔ ۴۲۱: خالش بلای جان ز خط مشکبار شد 262شمارهٔ ۴۲۲: بال و پر محیط ز موج آشکاره شد 263شمارهٔ ۴۲۳: آثار عشق در دل چون سنگ من نماند 264شمارهٔ ۴۲۴: گردنکشی مکن که ضعیفان به آه سرد 265شمارهٔ ۴۲۵: مردم ز حد خویش برون پا نهاده اند 266شمارهٔ ۴۲۶: روشندلان که آینه جان زدوده اند 267شمارهٔ ۴۲۷: این ریش پروران که گرفتار شانه اند 268شمارهٔ ۴۲۸: جوش سخن من بود از جذبه مردان 269شمارهٔ ۴۲۹: رخسار تو با خط سیه کار چه سازد 270شمارهٔ ۴۳۰: می بی خبر از نرگس شهلای تو ریزد 271شمارهٔ ۴۳۱: از دیده حیرت زده چون آب نریزد 272شمارهٔ ۴۳۲: در دور خط آن سیم ذقن تلخ سخن شد 273شمارهٔ ۴۳۳: لب تشنه تو، سوخته ای نیست نباشد 274شمارهٔ ۴۳۴: توفیق، مرا رخت به منزل نرساند 275شمارهٔ ۴۳۵: ترسم که مرا عشق به مردی نرساند 276شمارهٔ ۴۳۶: چون حرف زند، غنچه ز گفتار بماند 277شمارهٔ ۴۳۷: جمعی که سر خویش به فتراک تو بستند 278شمارهٔ ۴۳۸: کی در تن خاکی دل آگاه گذارند 279شمارهٔ ۴۳۹: جویای تو آسودگی از مرگ نبیند 280شمارهٔ ۴۴۰: تا صدق طلب خضر من آبله پا بود 281شمارهٔ ۴۴۱: احوال دل خسته به اغیار مگویید 282شمارهٔ ۴۴۲: (شکست حال پریشان ما چه فایده دارد 283شمارهٔ ۴۴۳: کدام شوخ که با من سر عتاب ندارد 284شمارهٔ ۴۴۴: عجب نباشد اگر دل ز آسمان بگریزد 285شمارهٔ ۴۴۵: خراب شو که به ملک خراب باج نباشد 286شمارهٔ ۴۴۶: همت عالی نظر به پست ندارد 287شمارهٔ ۴۴۷: دور قدح را مه تمام ندارد 288شمارهٔ ۴۴۸: ره به فروغ رخش نقاب نگیرد 289شمارهٔ ۴۴۹: طالع ما عیش را غم می کند 290شمارهٔ ۴۵۰: گریه ما دل به طوفان می دهد 291شمارهٔ ۴۵۱: نه هر دل جای سودای تو باشد 292شمارهٔ ۴۵۲: هر که نبرد آب خود چشمه کوثر شود 293شمارهٔ ۴۵۳: خار پیراهن مشو آسودگان خاک را 294شمارهٔ ۴۵۴: غم مرا در جان بی حاصل نمی گیرد قر ...295شمارهٔ ۴۵۵: آشیان بلبلان پر گل شد از جوش بهار 296شمارهٔ ۴۵۶: باز دارم نعل در آتش ز پیکان دگر 297شمارهٔ ۴۵۷: ای ز رویت هر نظر محو تماشای دگر 298شمارهٔ ۴۵۸: نوازش می کند بی حاصلان را آسمان ک ...299شمارهٔ ۴۵۹: با بخت تیره کوکب ما را چه اعتبار 300شمارهٔ ۴۶۰: درویش خامش است ز مبرم کشنده تر 301شمارهٔ ۴۶۱: اقبال، گلی از چمن نیت خیرست 302شمارهٔ ۴۶۲: ای دل بی تاب زاری واگذار 303شمارهٔ ۴۶۳: رزق نزدیکان حق آید به پای خویشتن 304شمارهٔ ۴۶۴: رنگ من کرده به بال و پر عنقا پروا ...305شمارهٔ ۴۶۵: سرو از قد تو کسب رعونت کند هنوز 306شمارهٔ ۴۶۶: چون مسیحا فرد شو دل زنده جاوید با ...307شمارهٔ ۴۶۷: مست ناز من چنین مغرور و بی پروا م ...308شمارهٔ ۴۶۸: یوسف من از زلیخا مشربان دامن بکش 309شمارهٔ ۴۶۹: سرمه یعقوب را مالیده گرد دامنش 310شمارهٔ ۴۷۰: کاکل او درهم است از شورش سودای خو ...311شمارهٔ ۴۷۱: فصل گل می گذرد بی قدح و جام مباش 312شمارهٔ ۴۷۲: آن که از چاک دل خویش بود محرابش 313شمارهٔ ۴۷۳: آه کان سرو گل اندام ز رعنایی ها 314شمارهٔ ۴۷۴: موجه ای کو که ز دریا نبود ما و من ...315شمارهٔ ۴۷۵: خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خ ...316شمارهٔ ۴۷۶: به گوشه قفس از آشیانه قانع باش 317شمارهٔ ۴۷۷: از عشق اگر لاف زنی دشمن کین باش 318شمارهٔ ۴۷۸: خطی که دمید گرد رخسارش 319شمارهٔ ۴۷۹: تیغی که غمزه تو کند سایه پرورش 320شمارهٔ ۴۸۰: در گرد خط نهان شد روی عرق فشانش 321شمارهٔ ۴۸۱: هر که پیش از مرگ مرد از یک جهان غ ...322شمارهٔ ۴۸۲: لاله آتش زبان افروخت در گلشن چراغ 323شمارهٔ ۴۸۳: هر کس که چون صدف دهن خویش کرد پاک 324شمارهٔ ۴۸۴: زلفت ز کجا و ز کجا سلسله مشک 325شمارهٔ ۴۸۵: بازآ که بی تو رنگ نیاید به روی گل 326شمارهٔ ۴۸۶: گر چه زنگ خاطر تن پروران چون روزه ...327شمارهٔ ۴۸۷: می تراود وحشت از بوم و بر کاشانه ...328شمارهٔ ۴۸۸: دیده از صورت پرستی بسته بود آیینه ...329شمارهٔ ۴۸۹: من که بودم رونق کوی خرابات، این ز ...330شمارهٔ ۴۹۰: جلوه ای مستانه زان گلگون قبا می خ ...331شمارهٔ ۴۹۱: چند زور آرد جنون بر من، گریبان نی ...332شمارهٔ ۴۹۲: تیغ کوه همتم، دامن ز صحرا می کشم 333شمارهٔ ۴۹۳: پرده بر حسن عمل از دامن تر می کشم 334شمارهٔ ۴۹۴: در لباس از سینه تفسیده آهی می کشم 335شمارهٔ ۴۹۵: چون نظر بر روی آن دشمن مروت می کن ...336شمارهٔ ۴۹۶: گریه را بی طاقتی آموختن حق من است 337شمارهٔ ۴۹۷: نیست ناخن در کف و مشکل گشایی می ک ...338شمارهٔ ۴۹۸: (تا به چند از گریه آزار دل جیحون ...339شمارهٔ ۴۹۹: در دل است آن کس که از نادیدنش دیو ...340شمارهٔ ۵۰۰: ما به زور اشک، موج از روی جیحون م ...341شمارهٔ ۵۰۱: چون به دریا روی با این دیده پر نم ...342شمارهٔ ۵۰۲: ز کویت رفتم و الماس طاقت بر جگر ب ...343شمارهٔ ۵۰۳: به می گرد ملال از چهره دل پاک می ...344شمارهٔ ۵۰۴: من آن بخت از کجا دارم که با او هم ...345شمارهٔ ۵۰۵: به بوسی قانع از لبهای شکربار چون ...346شمارهٔ ۵۰۶: نمی کردم به نیرنگ خزان ترک وفادار ...347شمارهٔ ۵۰۷: فضای چرخ تنگی می کند بر مغز پرشور ...348شمارهٔ ۵۰۸: من آن رندم که راز دل ز لوح سینه م ...349شمارهٔ ۵۰۹: بر سر خوان امل دست هوس می بندم 350شمارهٔ ۵۱۰: نتوان کرد به زندان بدن محصورم 351شمارهٔ ۵۱۱: جذبه ای کو که ازین نشأه به پرواز ...352شمارهٔ ۵۱۲: گر چه خاکیم پذیرای دل و جان شده ا ...353شمارهٔ ۵۱۳: اگر سیاه دلم داغ لاله زار توام 354شمارهٔ ۵۱۴: دلی گرفته تر از غنچه در بغل دارم 355شمارهٔ ۵۱۵: خدنگ او نظری دوخته است بر بالم 356شمارهٔ ۵۱۶: شکار جذبه توفیق شد گریبانم 357شمارهٔ ۵۱۷: ستم به خویش ز کوتاهی زبان کردیم 358شمارهٔ ۵۱۸: برون ز شیشه افلاک همچو رنگ زدیم 359شمارهٔ ۵۱۹: کمند زلف ترا چون به خویش رام کنیم 360شمارهٔ ۵۲۰: به هفت آب، دهن از شراب می شویم 361شمارهٔ ۵۲۱: فرهادم و ثبات قدم هست پیشه ام 362شمارهٔ ۵۲۲: صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم 363شمارهٔ ۵۲۳: در کار عشق سعی چو فرهاد می کنم 364شمارهٔ ۵۲۴: گاهی به کوه و گاه به صحرا نمی روم 365شمارهٔ ۵۲۵: کو می که اختیار خرد را به او دهم 366شمارهٔ ۵۲۶: دل را به زلف حسن شمایل نمی دهم 367شمارهٔ ۵۲۷: حاشا که دل به ناز و نعیم جهان نهم 368شمارهٔ ۵۲۸: از شرم عشق دیده خونبار بسته ایم 369شمارهٔ ۵۲۹: پیش قضا طلسم ز تدبیر بسته ایم 370شمارهٔ ۵۳۰: دام امید در ره ایام بسته ایم 371شمارهٔ ۵۳۱: راه نشاط بر دل دیوانه بسته ایم 372شمارهٔ ۵۳۲: از خط به مهربانی ما بدگمان مشو 373شمارهٔ ۵۳۳: رفتیم و کوی او به رقیبان گذاشتیم 374شمارهٔ ۵۳۴: گرم نصیحت دل دیوانه خودیم 375شمارهٔ ۵۳۵: چون گل پی رنگینی دستار نباشم 376شمارهٔ ۵۳۶: ما را به تو شد راهنما راهبر چشم 377شمارهٔ ۵۳۷: ما حسرت دیدار تو در سینه شکستیم 378شمارهٔ ۵۳۸: دلبستگیی با دل بی کینه نداریم 379شمارهٔ ۵۳۹: ما داغ جنون را به سویدا نفروشیم 380شمارهٔ ۵۴۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 381شمارهٔ ۵۴۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...382شمارهٔ ۵۴۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...383شمارهٔ ۵۴۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 384شمارهٔ ۵۴۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 385شمارهٔ ۵۴۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 386شمارهٔ ۵۴۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 387شمارهٔ ۵۴۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...388شمارهٔ ۵۴۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 389شمارهٔ ۵۴۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...390شمارهٔ ۵۵۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...391شمارهٔ ۵۵۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...392شمارهٔ ۵۵۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...393شمارهٔ ۵۵۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...394شمارهٔ ۵۵۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...395شمارهٔ ۵۵۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...396شمارهٔ ۵۵۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 397شمارهٔ ۵۵۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 398شمارهٔ ۵۵۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 399شمارهٔ ۵۵۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 400شمارهٔ ۵۶۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 401شمارهٔ ۵۶۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 402شمارهٔ ۵۶۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 403شمارهٔ ۵۶۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...404شمارهٔ ۵۶۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 405شمارهٔ ۵۶۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...406شمارهٔ ۵۶۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...407شمارهٔ ۵۶۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...408شمارهٔ ۵۶۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...409شمارهٔ ۵۶۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...410شمارهٔ ۵۷۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...411شمارهٔ ۵۷۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 412شمارهٔ ۵۷۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...413شمارهٔ ۵۷۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 414شمارهٔ ۵۷۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 415شمارهٔ ۵۷۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 416شمارهٔ ۵۷۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 417شمارهٔ ۵۷۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 418شمارهٔ ۵۷۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 419شمارهٔ ۵۷۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 420شمارهٔ ۵۸۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 421شمارهٔ ۵۸۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 422شمارهٔ ۵۸۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 423شمارهٔ ۵۸۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 424شمارهٔ ۵۸۴: محبت چون کند زورآزمایی 425شمارهٔ ۵۸۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 426شمارهٔ ۵۸۶: باز رنگت شکسته است امروز 427شمارهٔ ۵۸۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 428شمارهٔ ۵۸۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 429شمارهٔ ۵۸۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 430شمارهٔ ۵۹۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 431شمارهٔ ۵۹۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 432شمارهٔ ۵۹۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 433شمارهٔ ۵۹۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 434شمارهٔ ۵۹۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 435شمارهٔ ۵۹۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 436شمارهٔ ۵۹۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 437شمارهٔ ۵۹۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 438شمارهٔ ۵۹۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 439شمارهٔ ۵۹۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...440شمارهٔ ۶۰۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 441شمارهٔ ۶۰۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...442شمارهٔ ۶۰۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 443شمارهٔ ۶۰۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 444شمارهٔ ۶۰۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 445شمارهٔ ۶۰۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...446شمارهٔ ۶۰۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...447شمارهٔ ۶۰۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 448شمارهٔ ۶۰۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو 449شمارهٔ ۶۰۹: ...450شمارهٔ ۶۱۰: به کویش مشت خاکی می فرستم 451شمارهٔ ۶۱۱: گر تو با هر خار و خس خواهی چو گل ...452شمارهٔ ۶۱۲: مردم از افسردگی ای بخت چشمی باز ک ...453شمارهٔ ۶۱۳: درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من 454شمارهٔ ۶۱۴: از نصیحت دم مزن با خاطر افگار من 455شمارهٔ ۶۱۵: خیره گردد دیده صبح از جلای داغ من 456شمارهٔ ۶۱۶: نیست غیری در حریم دیده نمناک من 457شمارهٔ ۶۱۷: منقلب گشته است از دور فلک احوال م ...458شمارهٔ ۶۱۸: خون ز چشم عاشقان بیگناه آمد برون 459شمارهٔ ۶۱۹: زبان شانه را از حرف زلفش کی توان ...460شمارهٔ ۶۲۰: ز رخسار تو خونها در دل گل می توان ...461شمارهٔ ۶۲۱: کجا طی راه حق با جان غافل می توان ...462شمارهٔ ۶۲۲: به تنهایی گل از وصل گلستان می توا ...463شمارهٔ ۶۲۳: بیا ای عشق جان پای در گل را به را ...464شمارهٔ ۶۲۴: نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر ...465شمارهٔ ۶۲۵: به فکر از عقده افلاک نتوان کرد سر ...466شمارهٔ ۶۲۶: راز عشق از دل بی تاب نیاید بیرون 467شمارهٔ ۶۲۷: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 468شمارهٔ ۶۲۸: ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن 469شمارهٔ ۶۲۹: خوش است چاشنی سود در زیان دیدن 470شمارهٔ ۶۳۰: ای غنچه زر خرید گلستان بوی تو 471شمارهٔ ۶۳۱: در مجلس شراب رخ شرمگین مجو 472شمارهٔ ۶۳۲: می بده ساقی که از فیض شراب صبحگاه 473شمارهٔ ۶۳۳: چه شیرینی است با لبهای آن شیرین پ ...474شمارهٔ ۶۳۴: دستی که ریزشی نکند زیر خشت به 475شمارهٔ ۶۳۵: از عرق رخسار گلگون را گلستان کرده ...476شمارهٔ ۶۳۶: پا چو مجنون جمع اگر در دامن صحرا ...477شمارهٔ ۶۳۷: با خموشی هستی از نیکان عالم بی سخ ...478شمارهٔ ۶۳۸: ازان رخسار حیرت آفرین تا پرده واک ...479شمارهٔ ۶۳۹: ندارد حسن خط چون من غلام حلقه در ...480شمارهٔ ۶۴۰: دل هر کس که از خورشید ایمان گشت ن ...481شمارهٔ ۶۴۱: عرق آلود ز می طرف جبین ساخته ای 482شمارهٔ ۶۴۲: بی سبب بر سرم ای عربده ساز آمده ا ...483شمارهٔ ۶۴۳: از کجی ناخنه دیده انور گردی 484شمارهٔ ۶۴۴: از سخن چند چو سی پاره پریشان گردی 485شمارهٔ ۶۴۵: کند چه نشو و نما دانه زمین گیری 486شمارهٔ ۶۴۶: زهی نگاه تو با فتنه گرم همدوشی 487شمارهٔ ۶۴۷: ز چهره تو چو خوشید نور می بارد 488شمارهٔ ۶۴۸: غافل ز سیر عالم انوار مانده ای 489شمارهٔ ۶۴۹: در گریه چشم افشک فشان را ندیده ای 490شمارهٔ ۶۵۰: آسوده ای که لطف نمایان ندیده ای 491شمارهٔ ۶۵۱: زهاد را به حلقه رندان چه می بری 492شمارهٔ ۶۵۲: ای فتنه از سپاه تو تیری ز ترکشی 493شمارهٔ ۶۵۳: صبر مرا حواله به سیماب می کنی 494شمارهٔ ۶۵۴: محبت چون کند زورآزمایی 495شمارهٔ ۶۵۵: مرا چون نیست طالع ز آشنایی 496شمارهٔ ۶۵۶: باز رنگت شکسته است امروز 497شمارهٔ ۶۵۷: تا چو سرزلف صد شکست نیابی 498شمارهٔ ۶۵۸: نهشت شرم رخ از گوشه نقاب نمایی 499شمارهٔ ۶۵۹: بهار می گذرد، سیر گلستانی کن 500شمارهٔ ۶۶۰: به هرزه ناله و فریاد ای سپند مکن 501شمارهٔ ۶۶۱: یکی هزار شد از عشق ناتمامی من 502شمارهٔ ۶۶۲: ختم است بر خرام تو راه نظر زدن 503شمارهٔ ۶۶۳: اول علاج ما به نگاه کشند کن 504شمارهٔ ۶۶۴: خود را به عشق کم ز خودی متهم مکن 505شمارهٔ ۶۶۵: تیغ دو دم بود لب خندان به چشم من 506شمارهٔ ۶۶۶: هر نغمه طرازی نرباید دل مستان 507شمارهٔ ۶۶۷: ز لباس تن برون آ به گه نیاز کردن 508شمارهٔ ۶۶۸: دل ز مهر بوالهوس آزاد کن 509شمارهٔ ۶۶۹: برد تا رنگ حیا را باده از رخسار ا ...510شمارهٔ ۶۷۰: نیست هر آیینه را تاب رخ گلرنگ او 511شمارهٔ ۶۷۱: عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای ا ...512شمارهٔ ۶۷۲: می به جامم می کند چشم خمارآلود تو 513شمارهٔ ۶۷۳: ای قیامت نخل بند قامت رعنای تو 514شمارهٔ ۶۷۴: ای صبا احوال ما با پاسبان او بگو 515شمارهٔ ۶۷۵: مگر ذوق خودآرایی براندازد نقابش ر ...516شمارهٔ ۶۷۶: قیامت را به رفتار آورد سرو روان ت ...517شمارهٔ ۶۷۷: یکی هزار شد از خط سبز، شهرت او 518شمارهٔ ۶۷۸: اگر ز تیغ کند روزگار افسر تو

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ